و اینک برخی از بسیار نظرهای دانشمندان و بزرگان غیر مسلمان درباره مولامون حضرت علی(ع) :
جبران خليل جبران فيلسوف و شاعر بزرگ مسيحي لبنان مي گويد:
به عقيده من پسر ابوطالب اولين قديسي است که با روح کلي ملازم شده و با او همنشيني ها داشته است، و آهنگهاي ابديت را از روح کلي شنيده و در گوش قومي که از اين گونه نغمه ها نشنيده بودند. منعکس ساخته است. هر کس از او خوشش آيد بر فطرت توحيد است و هر کس که با او دشمن است از انباء جاهليت است.
پسر ابوطالب شهيد راه عظمت خود شد. در حالتي از دنيا گذشت که نماز را بر زبان داشت و قلبش از شوق لقاي پروردگار سرشار بوده اعراب حقيقت مقام و موقعيت آن حضرت را نشناختند تا آن زمان که مرداني از ايران ظهور کردند که گوهر را از سنگريزه تشخيص دادند.
رودلف ژايگر آلماني مي گويد:
در صدر اسلام علي بن ابيطالب (ع) يکي از دانشمندان معدود اسلام بود و علي (ع) را در کشورهاي خارج بخصوص در ايران خوب مي شناختند در صورتيکه مردي جوان بشمار مي آمدو کمتر اتفاق مي افتاد که يک دانشمند جوان بتواند در خارج از زادگاه خود معروفيت و احترام پيدا کند.
يکي از علل ارادت ايرانيان به علي (ع) معروفيت و احترامي است که وي به عنوان يک دانشمند در ايران داشت.
به همين جهت قبل از سقوط مدائن دانشگاه جندي شاپور (واقع در خوزستان امروزي) از علي (ع) دعوت کرد که براي تدريس به آنجا برود و علي (ع) هم مي خواست عازم ايران شود ولي جنگ عرب و ايران پيش آمد و علي (ع) فسخ عزيمت کرد.
کار و شاعر مسيحي معاصر مي گويد:
سلام بر تو اي پرچم دار حقانيت انکار ناپذير حق، اي يکپارچه ترين مردان قرون ديرين….. اي دست خدا….. دست آسمان….. دست زمين…..
سلام بر تو اي اميرالمؤمنين….. اي انسان فناناپذير، انسان جاوداني، تو اي علي اي مرد تکرار ناپذير تاريخ….. تو شمشير برهنه بر دست در وحشي ترين ادوار تاريخ زندگي، بخاطر نجات بشر از چنگ ظلمت، بخاطر رهائي بندگان گمنام و بيگناه خدا از سيه چال زندگي، متين و مطمئن و سرافراز سينه بازت را پناهگاه قلب محبت پرور نغمه پردازت را طپش به طپش به پاي حقيقت ريختي.
شبها خودت را بخاطر راحت خواب درماندگان با بيداري هاي پايان ناپذير به هم آميختي… صميمانه استدعا مي کنم، اي شاه مردان، پذيرا باش.
درود بي پايان يکي از بندگان مسيح را که در مقابل عظمت روح تو زانو به زمين زده است. من به همان مسيح که مي پرستم سوگند، مطمئنم که اگر مسيح زنده بود با کمال صميميت همراه من بر شرافت يکپارچه تو، به عدم نيازت به فکر آفريننده و سپهر پروازت درود مي فرستاد.
جورج جرداق مسيحي درباره اين بزرگ مرد آقا اميرالمؤمنين علي (ع) مي گويد:
در پيشگاه حقيقت و تاريخ برابر است چه اين بزرگ مرد را بشناسي و چه نشناسي زيرا حقيقت و تاريخ گواهي مي دهند که او عنصر بي پايان فضيلت، شهيد و سالار شهيدان نداي عدالت انساني و شخصيت جاودانه شرق است.
اي جهان چه مي شد اگر همه نيروهايت را درهم مي فشردي و در هر روزگاري شخصيتي مانند (آقا) علي (ع) با آن عقل و قلب و زبان و شمشير نمودار مي کردي اسلام علي (ع) مانند اسلام ساير مسلمانان در شرايط خاصي نبود، اسلام او از نهاد قلبش مانند جريان آب از سرچشمه جوشش داشت، نيايش هر يک از مسلمانان آن روز در آغاز براي بت هاي قريش بود اما نخستين نيايش علي (ع) در برابر خداي محمد(ص) برگزار شد آري اين است اسلام مردي که آنچنان خواسته شده تا در عشق به نيکي و ياري پيامبر رشد کند و رهبر عدالت خواهان و ناخداي کشتي در اعماق طوفانهاي سهمگين و امواج فتنه گردد.
درميان فرزندان آدم و حوا در تاريخ بشريت هيچکس مانند علي (ع) و سقراط در راه حق گام برنداشته است از يک اجتماع نوين و نيازمنديهاي تازه اي بودند که اصول فرسوده اي را در هم ريختند و بنيادي نو درانداختند ولي مردم به دشمني آنان برخاستند.
اما آنها هم مانند کوه در راه حق پاي استقامت بدامن کشيدند هر کدام از اين دو مرد با سرشت انساني پاک و نيروي خرد و دلگرمي روشني نهاد و ايماني که به خيرو نيکي داشت در برابر اشرافيت و سرمايه پرستي و ظلم و قدرتهاي حکومت فاسد مقاومت و مبارزه کرد هر يک از اين دو مرد بزرگ بر انسانيت ميراثي گرانبها بشمار مي رود.
(فراموش نشود که جورج جرداق يک مسيحي است و اين مقايسه علي و سقراط از لحاظ يک مسيحي چندان قابل سرزنش نمي باشد ولي از لحاظ يک مسلمان اين مقايسه مع الفارق است هر چند که سقراط را در هر مرتبه اي هم بشناسند).
چه بزرگ مردي که بشريت او را مقياس مردي و انسانيت مي بيند، آنچنان که اگر کسي به او عشق بورزد و پيرو او باشد، عاشق و جوياي نيکي و عدالت و حق و جوانمردي است، و اگر از محبت او برکنار باشد، از نيکي و فضائل بزرگي سرزده است.
آري نام علي (ع) در تاريخ اسلام انگيزه آرزوهاي هر ستمديده اي است و فريادي است که از گلوي هر مظلومي برمي خيزد تا آنجا که نام علي (ع) مرادف نهضت و اصطلاحات شده است.
از نقطه آساني کار هيچ چيز را نمي توان يافت که در اعلاميه حقوق بشر که سازمان ملل متحد آن را انتشار داده وجود داشته و فرزند ابوطالب در قانونش آن را فرو گذار کرده باشد بلکه در قانون او چيزهائي خواهيد يافت که به مراتب برتر و افزون تر است.
علي (ع) درياي مواجي است که سراسر هستي را فرا گرفته اما از قطره اشک يتيمي طوفاني مي شود.
یا علی – واسعی



