آخرین اردوی تابستان و رفتن ما به سمت دهکده زیبای پارس .
دهکده آبی با کلی هیجان
سینما اینجاست کلبه وحشت اینجاست
صدای سوت کشتی مارو به سمت دریاچه میکشونه ، اونجا که موج مارو تسخیر خودش کرده
بازی u ، سرسره آبی ، چاله فضایی و من که باز ترسیدم .
و من که از فراق دوست خوبم نورعلی عزیز فقط به موجها خیره بودم
تیوپ، من را به یاد این نوا می اندازد که حبیبی و بابایی خسته ولی امیدوار میگویند :
چو تخته پاره بر موج رها رها رها من .
خداحافظ بچه های تهران گرد ….
و خداحافظ اردوهای تهران گردی تابستان ۹۳
5 پاسخ
مرسی….واقعا ممنونم…خیلی حال داد….آقای واسعی جدای از اینکه آبش خیس بود مارو هم خیس کرد!!!خیلی کارش زشت بود…حال نکردم….:D ….دست همگی درد نکنه
آقا یعنی واقعا تموم شد؟
آقا نگو گریم میگیره ><
____ بابا دنیا که تموم نشده تازه نه ماه مونده !!!!!
.
.
.aga oonjaee ke shoma gerye mikardin kheili khoob boooooooood
خیلی خیلی خوش گذشت. بخصوص ترسوندن بچه ها و مردم(خدا منو ببخشه!) موقع سقوط تیوپ ها می گفتم تیوپش سوراخه و اون خرابه رو بهت دادن!!!!! ولی خدایی آبش خیلی خیس بود!