مفهوم سرعت نور، كه شتابي ثابت را طي زمان براي نور در نظر ميگيرد، در زمينههاي مختلفي از قبيل كيهانشناسي و نجوم مفاهيم گستردهتري دارد. براي مثال درزمان محاسبه ثابت ريزساختار يا همان آلفا، كه قدرت نيروي الكترومغناطيسي را تعريف ميكند، سرعت نور افزايش پيدا ميكند. نوسان سرعت نور ميتواند قدرت پيوندهاي مولكولي را تغيير دهد.
سرعت نور ناثابت ميتواند به اين معني باشد كه تخمينهايي كه از ابعاد جهان برآورد شده، نادرست هستند و البته نميتواند به اين معني باشد كه انسان قادر است با سرعتي بالاتر از نور سفر كند. دو مقاله جديدي كه در مجله European Physics منتشر شدهاند، تلاش دارند از ويژگيهاي كوانتومي فضا به سرعت نور برسند. در اين دو مقاله تكنيكهاي متفاوتي براي محاسبه سرعت نور استفاده شده، اما ايده اصلي آنها احتمال تغيير كردن سرعت نور تحت تاثير نحوه تعامل ذرات بنيادين با تشعشعات كيهاني است. در اين مقالهها فضا، خالي درنظر گرفته نشدهاست،بلكه مملو از تركيبي از ذرات مجازي درنظر گرفته شده كه در كسري از ثانيه بهوجود آمده و نابود ميشوند.
در مقاله اول كه توسط محققان دانشگاه پاريس ارائه شده، اين ذرات بنيادين مجازي ذراتي مانند كواركها درنظر گرفته شدهاند،ذراتي كه همواره با نسخه ضدمادهاي خود جفت ميشوند و در نتيجه به سرعت ايجاد شده و پس از برخورد با ضدماده خود نابود ميشوند. به گفته محققان فوتونهاي نوري توسط اين ذرات جذب شده و بازتابيده ميشوند كه انرژي اين ذرات و بار الكتريكي آنها ميتواند برروي سرعت نور اثرگذار باشد، حتي اگر اين اثر كمتر از ۰.۰۵ فمتوثانيه باشد، فمتوثانيه برابر يك ميليونيوم از يك ميلياردوم ثانيه است.
در مقاله دوم كه توسط موسسه ماكسپلانك ارائه شده،تعداد ذرات مجازي بنيادين عامل تغيير در سرعت نور اعلام شدهاند. در اين مطالعه تعداد اين ذرات كه از بار الكتريكي نيز برخوردارند ۱۰۰ گونه اعلام شدهاست، درحالي كه در مدل استاندارد اين ذرات ۹ گونه شناسايي شدهاند. بار اين ذرات متناسب با ميزان بار، منجر به ايجاد مقاومت امپدانس، نوعي مقاومت در برابر جريان الكتريكي، ميشود. مقاومت امپدانس نيز خود به ميزان گذردهي خلاء يا ميزان مقاومت خلاء در برابر ميدانهاي الكتريكي و ميزان نفوذ ميدانهاي مغناطيسي در آن بستگي دارد. از آنجايي كه امواج نوري تركيبي از امواج الكتريكي و مغناطيسي هستند،تغيير در ميزان اين امواج ميتواند سرعت نور را دچار نوسان كند.
برخي از دانشمندان تكنيكهاي محاسباتي استفادهشده در اين دو مقاله را زير سوال بردهاند و براين باورند از تكنيكهاي نامتناسبي براي انجام محاسبات در اين دو مقاله استفادهشده است. همجنين تعداد ذرات بنيادين مجازي كه در مقاله دوم از آنها ياد شده، توسط برخي از دانشمندان مورد انتقاد قرار گرفتهاست.