اوایل خرداد ماه بود که تصمیم به برگزاری یک اردوی تابستانی به صورت هماهنگ برای دو پایه گرفتیم و مشهد را برای این سفر سیاحتی زیارتی انتخاب کردیم. از حدود اواخر تیرماه جناب آقای پریدری زحمت ثبت نام ها و هماهنگی را کشیدند و بچه ها با اطلاع رسانی که انجام شد برای حضور در این اردو اعلام آمادگی کردند. در نهایت با هماهنگی جناب آقای ذاکری برای ۳۶ دانش آموز به همراه ۶ سرپرست بلیط تهیه شد و تاریخ سفر ۱۴ مرداد ماه تا ۱۸ مرداد ماه در نظرگرفته شد.
برای ایجاد هماهنگی بیشتر یک جلسه توجیهی در روز دوشنبه ۱۲ مرداد ماه برگزار شد و اعلام شد که همه دانش آموزان روز چهارشنبه ساعت ۱۳.۳۰ در مدرسه حاضر باشند تا دسته جمعی به سمت راه آهن حرکت کنیم. روز چهارشنبه پس از حضور همه دانش آموزان حاضر در اردو حدود ساعت ۱۴ به سمت راه آهن حرکت کردیم و پس از طی مسافت حدود یک ساعته به راه آهن رسیدیم. بچه ها پیش از این توسط خودشان به گروه های شش نفره تقسیم شده بودند و بدین ترتیب شش کوپه ی بچه ها مشخص بود و یک کوپه هم برای سرپرست تان در نظرگرفتیم.
در نهایت ساعت ۱۵.۴۵ سوار قطار شدیم و قطار طبق ساعت مقرر یعنی ساعت ۱۶ حرکت کرد.
پس از مستقر شدن دانش آموزان در کوپه ها، در هر کوپه بچه ها مشغول به بازی های گروهی و صحبت کردن باهم شدند و به تناوب سرپرست های اردو در کوپه ها حاضر می شدند و شروع به بازی کردن و گپ زدن با بچه ها می شدند. همچنین پس از ایستادن قطار برای نماز مغرب و عشا دانش آموزان شامی را که آورده بودند، خوردند.
پس از حدود ۱۲ ساعت، ساعت ۴ صبح به راه آهن مشهد رسیدیم. در آنجا به وسیله یک اتوبوس به محل اسکان منتقل شدیم. نام محل اسکان بیت الرضا بود که ۳۶ تختخواب داشت و محل آن در کوچه سرشور ۷ بود .
پس از استراحت تا حدود ۹ صبح و صرف صبحانه، جناب آقای اقبالی صحبتی کوتاه درباره زیارت و اهمیت و چگونگی آن برای بچه ها انجام دادند و اولین زیارت حرم مطهر امام رضا(ع) را به صورت دسته جمعی رفتیم. پس از اقامه نماز ظهر و عصر و زیارت آن حضرت برای صرف ناهار به محل اسکان بازگشتیم.
با توجه به کمبود خواب بعضی از بچه ها به علت کم خوابیدن شب در قطار، عده ای بعد از ناهار استراحت و بیشتر آنها مشغول به بازی های گروهی در محل اسکان شدند.
سپس ساعت ۱۷ دانش آموزان به همراه لباس ورزشی به سمت سالن ورزشی که در نزدیکی محل اسکان بود حرکت کردند و آنجا مشغول فوتبال شدند. دانش آموزان در قالب ۶ تیم دو سانس بازی کردند و خوشبختانه به گفته خودشان خیلی خوش گذشت.
سپس برای صرف شام به محل اسکان برگشتیم.
پس از صرف شام نیز تا حدود ساعت ۱ مشغول انجام بازی های گروهی از قبیل مافیا شدیم و سپس استراحت کردیم. اما عده ای به صورت داوطلبانه به همراه جناب آقای حسینخانی برای زیارت به حرم مشرف شدند و حدود ساعت ۳ به محل اسکان بازگشتند.
بچه ها صبح جمعه حدود ساعت ۹ از خواب بیدار شدند و پس از صرف صبحانه و صحبت های کوتاه جناب آقای اقبالی درباره زیارت ائمه به حرم مشرف شدیم.
سپس برای بازدید از مقبره فردوسی و موزه ای که آنجا وجود دارد به سمت توس حرکت کردیم. در آنجا شعری از فردوسی که در مدح و ستایش ائمه سروده است را به صورت جمعی خواندیم و پس از گرفتن عکس های یادگاری برای صرف ناهار به سمت رستوران حرکت کردیم.
پس از صرف ناهار به منظور تجدید قوا و کمی استراحت و اقامه نماز ظهر و عصر به محل اسکان برگشته و مانند بقیه دفعات بیشتر بچه ها مشغول بازی های گروهی شدند.
سپس برای خرید به سمت الماس شرق حرکت کردیم و بچه ها بیشتر سوغاتی هایشان را از آنجا خریداری کردند. بعد از خرید سوغاتی ها به سمت شهربازی رفتیم. در آنجا ابتدا مشغول خوردن هندوانه شدیم و بعد برای سوار شدن به دستگاه های مختلف در صف ها ایستادیم. بعضی دستگاه ها هیجان بسیار زیادی داشتند و واقعا ترسیدیم.
سپس برای صرف شام به سمت رستوران حرکت کردیم و پس از صرف پیتزا به محل اسکان برگشتیم.
همچون شب قبل عده ای داوطلبانه به حرم مشرف شدند و بقیه استراحت کردند.
صبح شنبه حدود ساعت ۹ از خواب بیدار شدیم و پس از صرف صبحانه، جناب آقای اقبالی درباره زیارت جامعه کبیره و فضائل برای بچه ها توضیحاتی دادند و سپس به صورت گروهی به سمت حرم حرکت کردیم. در حرم به اقامه نماز ظهر و عصر و زیارت امام رضا(ع) پرداختیم و سپس برای خرید زعفران و زرشک و سایر سوغات خاص مشهد به فروشگاه مجتهدی در نزدیکی محل اسکان رفتیم و بعد برای صرف ناهار به محل اسکان بازگشتیم.
بعد از ناهار بچه ها مشغول بازی کردن شدند تا حدود ساعت ۱۶ و بعد با اعلام ما، بچه ها وسایل شنا را برداشته و به سمت مجموعه آبی موج های خروشان حرکت کردیم. به گفته دانش آموزان این بخش از سفر پرهیجان ترین بخش آن بود و بسیار به همه ی ما خوش گذشت.
سپس به محل اسکان برگشتیم و پس از صرف شام استراحت کردیم. داوطلبان به همراه جناب آقایان محمدزاده و حسینخانی به حرم مشرف شدند.
در روز یکشنبه که آخرین روز از این سفر خاطرانگیز بود، همچون روزهای گذشته حدود ساعت ۹ از خواب بیدار شدیم و پس از صرف صبحانه، از بچه ها خواستیم که تمام وسایلشان را جمع کنند و چمدان شان را ببندند. همچینین جناب آقای اقبالی کمی بیشتر درباره زیارت جامعه کبیره و اهمیت آن و زیارت آخرمان برای بچه ها صحبت کردند و به حرم مشرف شدیم. سپس دسته جمعی برای تکمیل خریدهای انجام شده به بازار رضا رفتیم. تا حدود ۱۳ آنجا بودیم و بعد برای صرف ناهار به رستوران رفتیم.
بلافاصله پس از صرف ناهار به محل اسکان برگشتیم و با برداشتن وسایل و چمدان ها به سمت راه آهن راه افتادیم. حدود ساعت ۱۵.۳۰ راه آهن مشهد بودیم و قطار حدود ساعت ۱۷.۱۵ با یک ساعت تاخیر حرکت کرد.
بچه ها در کوپه هایشان طبق گروه بندی مستقر شدند و همچون مسیر رفت، در مسیر برگشت نیز بچه ها مشغول بازی و گپ زدن شدند. پس از ایستادن قطار و اقامه نماز مغرب و عشا، شام بین بچه ها توزیع شد و سپس بچه ها استراحت کردند.
در نهایت حدود ۵.۳۰ صبح وارد راه آهن تهران شدیم و حدود ۶ صبح در مدرسه بودیم.
با تشکر از همه والدین گرامی که اجازه حضور فرزندانشان را در این اردو دادند و همه دانش آموزان عزیز که حضور داشتند. همچنین کمال تشکر از جناب آقایان اقبالی، محمدزاده، حسینخانی، پریدری و فغانی که در این اردو همراه ما بودند و جناب آقایان ذاکری و نداف که پیش از سفر هماهنگی های لازم را انجام داده بودند.
خدا رو شکر سفر بسیار خوبی را داشتیم و امیدواریم که به همه دانش آموزان خوش گذشته باشد و ان شاءالله سال های آینده در خدمت همین جمع و بقیه دوستان برای سفرهای بعدی باشیم.
بعد از رکوع و سجده و بعد از قیام از دور
هر شب دو زانو می زنم با احترام از دور
دستی به روی سینه و دستی به سوی تور
و روی لبم گل می کند؛ آقا سلام از دور
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
یک پاسخ
خیلی خوش گذشت
ممنون از زحمات همه…