اوایل آذر ماه سال جاری بود که شورای دانش آموزی در یکی از جلسات خود تصمیم گرفتند در فعالیتی خیرخواهانه و فرهنگی طبق روال سال های پیشین به جمع آوری البسه و آذوقه برای نیازمندان بپردازند و در همین راستا طرحی را آماده کردند و به شورای اجرایی مدرسه تحویل دادند
مسئولین مدرسه پس از مطالعه و جلساتی در این مورد تصمیم گرفتند مرحله اول کانون احسان دانش را در آذر ماه سال جاری آغاز نمایند
در ادامه این طرح و برای انجام هرچه بهتر و پر شکوه تر شدن این طرح ، دانش آموزان نیز پیشقدم شدند و با کمک های پر شمار خود مدرسه را در انجام این امر خیری یاری کردند
در همین راستا بود که با پیگیری های مدیریت مدرسه و اولیا دانش آموزان شرکت آبسال نیز پا پیش گذاشت تا کمکی به هموطنانش کرده باشد
در همین راستا مدیریت شرکت آبسال تعداد ۴۰ عدد بخاری را به موسسه هدیه کرد تا در این طرح بزرگ سهمی داشته باشد
پس از اینکه اقلام جمع آوری شد حال نوبت دسته بندی و تفکیک اقلام بود و باز این دانش آموزان دوست داشتنی و مهربان مدرسه بودند که به یاری شتافتند و در روزهای متوالی به مرتب کردند و دسته بندی اقلام پرداختند
هر وقت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و سلم لباس جديدى مى پوشيدند، خداوند را سپاس مى گفتند و سپس بينوايى را مى خواستند و لباس قديمشان را به او مى دادند و مى فرمودند: مسلمانى كه فقط براى رضايت خداوند عز و جل، لباس كهنه خود را به مسلمان فقيرى بدهد، تا هنگامى كه لباس به تن آن فقير است، در پناه و خير و ضمانت خداوند است، چه زنده بماند و چه بميرد.
سرانجام پس از روزها تلاش و جمع آوری کمک های مردمی روز موعود فرا رسید و کاروان مهر و دوستی خیریه احسان دانش راهی محله های مختلف تهران شد تا به هموطنان عزیزمان یاری رساند
از همان ابتدای روز جو خاصی در فضای مدرسه حاکم بود
دانش آموزان به کمک معلمین و مسئولین آمده بودند تا به بسته بندی آذوقه ها بپردازند
دانش آموزان در هر سه پایه خواستار حضور در این امر خداپسندانه بودند و حتی با چشمانی گریان تقاضای حضور و کمک رسانی به هموطنانشان را داشتند
کاروان که راهی شد بخشی از کمک های مردمی به همراه دانش آموزان پایه نهم که شامل تعدادی بخاری و مقداری آذوقه بود راهی دولتخواه شد و باقی آذوقه ها و لباس ها با دانش آموزان پایه هشتم و هفتم راهی محله زاغه نشین ترانسفو شد
دانش آموزان پیش از آنکه به محله های مورد نظر برسند کارها در راه بین خودشان تقسیم می کردند و شور و اشتیاق خاصی در میانشان موج می زد
سرانجام هر یک از کاروان های احسان دانش به محل های مورد نظر رسیدند و اجناس را میان خانواده های نیازمند تقسیم کردند
جو خاصی در بین دانش آموزان حاکم بود و اشک در چشمانشان حلقه زده بود و بغض گلویشان را می فشرد و دوست داشتند تا به هموطنانشان یاری رسانند
همچنین دانش آموزانی که راهی محله ترانسفو شده بودند به زیارتگاه اطراف محله رفتند و نماز را به جماعت برگزار کردند.
دانش آموزان به این امید راهی مدرسه شدند که باز هم بتوانند به نیازمندان کمک برسانند