از آخر به اول !
۱۰- اورست بلندترین کوه دنیاست
اورست یک کوه عظیم است اما آیا بلندترین هم هست؟ حقیقت این است که خیر. بلندای کوه ها را بر اساس ارتفاع آنها از سطح دریا می سنجند. اما درواقع از کوهپایه تا قله، ارتفاع دقیق یک کوه است که در این صورت کوه «مونا کیا» بلندترین در دنیا محسوب می شود.
اگر بخواهیم با سند صحبت کنیم باید بگوییم: بالای سطح دریا، مونا کیا (در هاوایی) فقط ۴،۲۰۶ متر ارتفاع دارد؛ اما اگر قسمت بزرگ زیر آبش را هم به حساب بیاورید در آن صورت ۱۰،۲۰۰ متر خواهد بود. این درحالی است که اورست از خود راضی فقط ۸،۸۴۸ متر بالای سطح دریا ارتفاع دارد که هیچ قسمتی از آن هم زیر آب نیست.
اما این همه ماجرا نیست و هنوز حرفی از کوه کلیمانجارو به میان نیامده. ارتفاع این کوه از پایین تا بالا ۵،۸۹۵ متر است. پس به بلندی اورست نیست اما دور تا دور اورست را سلسله جبال هیمالیا فرا گرفته که با فشاری که به اورست می آورند باعث رشد یک چهارم اینچی آن در هر سال می شوند. در صورتی که کلیمانجارو به تنهایی از پَستی های تانزانیا و روی پای خودش رشد می کند.
۹- بیشتر دمای بدن از طریق سر خارج می شود
این توجیهات را زیاد شنیده اید: بیشتر دمای بدن تان را از قسمت سر از دست می دهید چراکه تعداد زیادی رگ خونی در پوست سر وجود دارد، یا اینکه به اندازه کافی بین جمجمه و پوست سر چربی نیست. برای گرم نگه داشتن مغز در سر گردش خون زیادی برقرار است. آخر سر هم می گویند: به همین خاطر است که باید کلاه پشمی به سر کرد تا سرما نخورد.
اما حقیقت این است که از سر همان قدر گرما از دست می رود که از باقی بدن.
پس اگر در یک روز زمستانی بیرون بودید و از ناحیه سر احساس سرمای بیشتری کردید بدانید به خاطر این است که احتمالاً سرتان بر خلاف بقیه بدن، پوشیده نیست. یک کلاه مشکل را حل می کند.
۸- دیوار بزرگ چین تنها ساخته بشریست که از فضا قابل رویت است
می شود ساخته بشر را از فضا دید (به ویژه وقتی قسمتی از زمین مد نظر باشد که تحت روشنایی مصنوعی شب قرار گرفته). تمیز دادن دیوار بزرگ چین از فضا، چندان هم ساده نیست. در مدار پایین زمین تقریباً مشاهده آن با چشم غیر مسلح ناممکن است. حتی با یک لنز دوربین سنگین هم گفتن اینکه می توان دیوار چین را دید چالشی است در نوع خود.
دو علت باعث شده این شبه واقعیت تا این حد حقیقت مطلق جلوه کند. یکی اینکه، تاریخ آن به پیش از عصر فضا باز می گردد که در آن زمان کسی به اندازه کافی از این قضایا اطلاعات نداشت. و علت دوم هم این است که دیوار بزرگ چین دیوار عظیمی ست، صدها کیلومتر طول دارد و می توان درک کرد که مردم دوست داشته باشند درباره آن داستان های شگفت انگیز بسازند.
بله دیوار بزرگ چین خیلی خیلی طولانی است. اما همان طور که می دانید از سنگ های جمع شده از زمین های اطرافش ساخته شده و از بالا در پس زمینه همرنگش محو می شود. پس دیدن آن از فضا ساده نخواهد بود مگر اینکه دولت چین تصمیم بگیرد کل دیوار را رنگ قرمزِ جیغ بزند!
۷- شیشه مایعی با ساختاری محکم ولی در حال حرکت
احتمالاً دوران دبستان به گردش علمی رفته اید و بعضی وقت ها هم شده که حوصله تان از آن سر برود. اینجاست که راهنمای سفر وارد عمل می شود و با توضیح اینکه شیشه چطور به آرامی به سمت پایین در حرکت است و به همین خاطر شیشه های قدیمی موج دار شده اند توجه شما را به خود جلب می کند.
شیشه پنجره مایع است؟ واقعاً؟
بر خلاف این تصور کهنه، دلیل شفاف نبودن پنجره های شیشه ای قدیمی نحوه ساخت آنهاست. تا میانه قرن ۱۸ میلادی بیشتر شیشه ها با فرآیندی به نام روش تاج ساخته می شدند. همان روش که در فیلم ها دیده اید؛ دمیدن، مسطح کردن، گرم کردن و چرخاندن. همچنین در این روش بعضی قسمت ها کلفت تر از بقیه می شود.
به عبارت دیگر، آن شیشه ها از اول به همین شکل بوده اند و ربطی به جریان شیشه مایع ندارد. شیشه یک جامد بی نظم است و حرکتی هم ندارد.
۶- اگر به جوجه ها دست بزنید مادرشان آنها را رها می کند
در حیاط مشغول کاری هستید که ناگهان جوجه پرنده ای به زمین می افتد. شما هم از ترس اینکه مبادا گربه محل یک لقمه اش کند، جوجه را در دست می گیرید و سعی می کنید در لانه بگذارید. اما چند دقیقه بعد باز همان اتفاق رخ می دهد.
بعد شما یاد این مسئله می افتید که «اوه، نباید به جوجه دست می زدم، حالا دیگر مادرش آن را به لانه راه نمی دهد و مجبورم تا یاد گرفتن پرواز مراقبش باشم».
این اصلاً درست نیست. رانندگی بلدید؟ خاطرتان هست که اوایل هر چند متر یک بار خودرو را خاموش می کردید؟ ابتدای هر کاری باید تمرین کرد تا خوب به آن تسلط پیدا نمود. پرنده ها هم همین طورند. آن جوجه پرنده هنوز تجربه کافی برای استفاده از بال هایش را ندارد و ممکن است چندین بار به زمین بخورد، اما این بدان معنا نیست که اگر شما یک بار از زمین به لانه انتقالش دهید باعث طرد شدن آن از لانه شده اید.
اصولاً پرنده ها شامه خوبی ندارند (به استثنای چند گونه) و نمی توانند بوی بدن شما روی جوجه خود را حس کنند. پس اگر جوجه ای را در خطر دیدید بی اعتنا به این خرافه ها نجاتش دهید.
۵- هر قسمت از زبان مخصوص تشخیص یک مزه است
اغلب مردم فکر می کنند قسمت های مختلف زبان برای تشخیص مزه های مختلف است. نوک زبان برای یک مزه، دو طرف آن برای مزه ای دیگر و همین طور باقی قسمت ها. این باور قدیمی اما در میان خوانندگان هوشیار نارنجی جایی ندارد چراکه همه جای زبان قابلیت تشخیص انواع مزه ها را دارد.
۴-مردم قبل از کریستوف کلمب فکر می کردند زمین، تخت است
بله درست است که کلمب با این فکر که زمین گرد است سعی کرد از سمت غرب به هندوستان برسد ولی این بدین معنی نیست که همه، قبل از او نمی دانستند زمین کروی است. ایرانیان از آغاز به این قضیه پی برده بودند و حتی دانشمندانی مثل خیام و جلالی نقشه مدور زمین را تهیه کرده بودند. گاهی رسانه ها سعی در خوراندن خرافات غربی به ذهن همه جهانیان دارند.
۳- خون تهی از اکسیژن (خونی که اکسیژن آن توسط یاخته ها مصرف شده) کبود است
سراسر بدن مملو از رگ و شریان است و این رگ ها آبی رنگ هستند. این قضیه توجیهی است برای این مدعا که خون مصرف شده در بدن کبود است. اما این طور نیست. به طور کلی رگ ها فقط به واسطه نوری که به آنها می تابد کبود به نظر می رسند و این کبودی ربطی به خون درون شان ندارد.
۲- آفتاب پرست ها برای استتار در محیط رنگ عوض می کنند
بله قطعاً آفتاب پرست از باحال ترین جانواران دنیاست و این واقعیتی ست. چشمانِ از حدقه بیرون زده، دست و پای دو انگشتی، آن زبان دراز چسب ناک، همه اینها باعث جالب شدن این حیوان می شود، اما او شهرتش را نه از این ویژگی ها که از تغییر رنگش دارد. لیکن این رنگ به رنگ شدن چندان ربطی به استتار و مخفی شدن در محیط ندارد.
در واقع آفتاب پرست ها از تغییر رنگ برای نشان دادن حالات خود استفاده می کنند، درست همان طور که آدمی هنگام خشم، سرخ و هنگام ترس، سپید، می شود این جاندار هم برای بیان احساسات از تغییر رنگ استفاده می کند. البته یکی دیگر از کاربردهای این عمل برقراری ارتباط با هم نوعانش هم هست. ولی جدای از این بحث ها موجود جالبی است.
۱- انسان ها ۵ حس دارند
همیشه از حواس پنج گانه بشر شنیده ایم. اما اگر فکر می کنید که بشر فقط ۵ حس دارد، بیایید تا ما یک مشت محکم به صورت تان بزنیم و آن وقت از تان بپرسیم «درد را با کدام یک از حواس پنج گانه ات حس کردی؟» دریافت درد هم یک حس است، نیست؟ یا وقتی از شما خواسته می شود چشم تان را ببندید و نوک بینی گرامی را با انگشت لمس کنید، حس عمق یابی را به کار می گیرید. (اصلا می دانستید چنین حسی هم هست؟)
خلاصه که انسان خیلی بیشتر از اینها حس دارد. حس گرسنگی، تشنگی، درد، عمق، گرما و سرما، و … بشمارید، بشمارید، شما را در خط پایان خواهیم دید.