جنگ تروا (سدهٔ ۱۲ یا ۱۳ یا ۱۴ پیش از میلاد) یکی از بزرگترین جنگها در اسطورهشناسی یونان است
. نبرد بین مردم آخایی و کوچنشینهای یونانی تروآ از این روی رخ داد که پاریس فرزند پریام شاه تروآ که مهمان منلائوس شاه اسپارت بود هلنهمسر وی را ربود و با خود به تروآ برد.
مهمترین منابع مربوط به این جنگ اثر منظوم هومر ایلیاد در سده ۹ پیش از میلاد و آثار نویسندگان رمی ویرژیل و اووید و استاتیوسهستند. بخشهای دیگر داستان امروز تنها در نمایشهای بازمانده از یونان باستان به صورت ناقص یافت میشود. همچنین پیآمدهای این جنگ ۱۰ ساله هم بخش مهمی از ادبیات کلاس
یک را به خود اختصاص دادهاند.
از دیدگاه تاریخی در این که آیا این جنگ به واقع رخ داده یا نه شکهای فراوانی وارد است.
داوری پاریس
در میان ایزد بانوان هرا و آفرودیت و آتنا، سر یک سیب طلایی که نوشته بود: «تقدیم به زیباترین ایزد بانو»، اختلاف افتاد. آنها از زئوس ایزدایزدان طلب داوری کردند. امّا زئوس دخالت نکرد و پاریس را به داوری برگزید. هرا به پاریس وعدهٔ حکمرانی بر کلّ آسیا را داد و آفرودیت وعدهٔ هلن اسپارتی، زیباترین زن جهان و آتنا، پیروزی تروا. پاریس آفرودیت را برگزید و همین باعث شد تا در نبرد تروا هرا و آتنا به پشتیبانی از یونانیان بر ضد تروجانها برخیزند.
محاصرهٔ ده ساله
منلائوس وقتی خبردار شد، به دیدن برادرش آگاممنون رفت و از او خواست از کلّ یونان هزار کشتی گرد آورد و به تروآ حمله کند. آگاممنون پذیرفت و هزار کشتی در ساحل تروا نشست.
هکتور
هکتور یکی از بهترین جنگجوها در کلّ آسیای غربی، برادر پاریس پسر شاه پریام بود که بدست آشیل بزرگ کشته شد.
آشیل (آخیلوس)
طبق افسانهها بهترین جنگجوی جهان. مادرش ایزد بانو تتوس، او را در کودکی در رود استوکس غوطه ور کرد به همین ترتیب آشیل رویینتن شد. بجز پاشنهٔ پایش که تتوس گرفته بود. او در جنگ تروآ شرکت داشت.
مرگ هکتور، پاریس و آشیل
در نبردی بین سپاهیان تروی و یونان، پاتروکلوس زره آشیل را پوشید و به جنگ رفت و به دست هکتور کشته شد. آشیل برای انتقام، تنها جلوی دروازهٔ تروا با هکتور جنگید و هکتور را کشت و جسد او را به ارابهٔ اش بست و در تمام طول راه به دنبال خود کشاند اما سرانجام به خواهش شاه پریام، جسد هکتور را به مردم تروا تحویل داد تا در مراسم آبرومندانهای سوزانده شود. در جنگی دیگر، پاریس دراقدامی به موقع ودقیق آشیل را با زدن تیر به پاشنهٔ پا کشت. خود او در همان جنگ کشته شد.
اسب تروا
در سال دهم نبرد، هنگامی که هیچکدام بر دیگری برتری نیافته بودند، اودیسه (به فرانسوی اولیس) یکی از جنگاوران پیشنهاد کرد که اسبی غول پیکر از چوب بسازند و حدود ۳۰ تن از جنگجویان یونانی را در آن جا قرار دهن
د. بقیه سوار کشتیها شده، و پنهان شوند. وقتی ساحل خالی شد، مردم تروا فکر کردند که پیروز شدهاند و به بیرون ر
یختند. آنها فکر کردند که آن اسب غول پیکر، هدیهای از یونانی هاست. پس آن را به داخل شهر آوردند و جشن و پایکوبی کردند.
پیروزی یونان
وقتی همه خوابیدند، کشتیها به ساحل برگشتند. یونانیهای داخل اسب هم بیرون ریخته و دروازه را بازکردند. بقیّهٔ یونانیها، به داخل شهر ریختند و همه را کشتند و مردم را به بردگی گرفتند. شاه پریام در این جنگ کشته شد.