۱-۲-۳ ( پرتاب موشک )

تو دفترم بودم که شمارش شروع شد ۳-۲-۱ بچه ها گفتن آتیش

اومدم بیرون دیدم مسابقه پرتاب موشک گذاشتن ….. فرزاد خیلی خوب بود و البته کمی هم کری میخوند .

تو چند لحظه موشک به آسمون میرسید و حالا دیگه نگاها به آسمون دوخته شده بود .

من دیگه بند حیاط شده بودم و به دفترم نیومدم تا اینکه مسابقه تموم شد .

سر بچه ها  مثل پرتاب موشک داغ بود . دوست داشتن تا میتونن ارتفاع بالا بره …

بالا برو                        بالا برو                      ابر خیالو پس بزن DSC05797

پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *