شش اندرز کوروش کبیر برای کسب احترام

 

احترام و ادب سنتی است نیکو و اصیل، که چون خون در فرهنگ ایرانی از دیرباز جاری و ساری است. بی­گمان همگان احترام را ارج می­ نهند، لیکن معدود کسانی به راستی احترام دیگران را بر­­می­ انگیزانند. باید بدانیم که احترام اکتسابی است و هرگز به کسی اهدا نمی­ شود. احترام ما نزد دیگران یک سرمایه­ ی گرانبهاست که بدست نمی­ آید مگر برای اندک افرادی که دارای اراده، بردباری یا پشتکار مورد نیاز برای مورد احترام واقع شدن حقیقی می­ باشند. ایجاد احترام نیازمند زمان و در نظر گرفتن جزئیات بسیار و گاه ظریف است؛ شاید پیچیدگی این امر در این نکته نهفته باشد که سرمایه­ گذاری طولانی­ مدت در یک دارایی ناملموس، چون شان و احترام نزد دیگران بسیار سخت و گاه سترگ است مگر آنکه این رفتار برخاسته از ذات فرد باشد. 
در نظر داریم که یکی از دغدغه­ های اصلی انسان امروز، داشتن است؛ حال آنکه در اصل داشته­ ها گذرا هستند. دارایی­های بسیار اگر هم بدست آیند، پیش از آنکه مال ما باشند مالک ما می­ گردند و ما تنها، نگهدارنده­ ی موقت آنها. چنین است که باید تمرکز و توجه خود را از داشتن به بودن معطوف کنیم. بودن، بهره بردن است از آنچه که داریم و هست برای رفتن به سوی بودن بعدی، که این تغییر و دگرگونی مستمر، جریان رشد را معنادار و چالشِ شدنها را دلپذیر می­ نماید؛ وگرنه هزینه­ های مادی و معنوی برخوردار شدن از داشته­ ها و دارایی­هایی که بودن آنها نزد ما، غنی و قوام تجربه­ ی ما از حیات و هستی را ژرفا نمی­ بخشد، بی­گمان گران و گاه غیر قابل­ تحمل می­گردد. این است که بسیاری از افراد در پی بدست آوردن امری، چنان بهای سنگینی می­پردازند که حتی در صورت حصول آن، شور و شوق و شادی ناشی از این فتح هرگز حاصل نمی­گردد و یا آنکه پیمودن و ادامه­ ی این مسیر برایشان ممکن و مقدور نخواهد بود؛ زیرا که هزینه­ های عاطفی، روحی، مالی، زمانی و گاه جانی آن فراتر از قدر وسع خواهد بود.
بدست آوردن احترام از جمله سترگ­ ترین و سخت­ ترین دارایی­ های ناملموس (Intangible Asset) در زندگی افراد است که بود و نبود آن بسیار برایمان ملموس است. اگر این دارایی وارد جریان روزمره­ ی­ زندگی نگردد و هر­گاه که این عنصر کم­یاب تبدیل به یکی از سازه ­های زندگی و بودن هر روزه­ ی ما نشود، ادامه­ ی سرمایه­ گذاری در امر برانگیختگی احترام نزد دیگران شدنی نیست. بنابراین کسب احترام نباید تصنعی و بی­ ریشه باشد بلکه باید از درون جریان یابد.
اگر خواستار رفتار محترمانه از جانب دیگران هستید، نخستین قدم آن است كه با ديگران به احترام رفتار كنيد. در صورت برخورد غیرمحترمانه با ديگران، براي آنها هم احترام گذاشتن به شما دشوار خواهد شد. احترام گذاشتن به ديگران نشانه اين است كه خود شما نيز شايسته احترام می­ باشید. برخورد غیر محترمانه با دیگران، شما را انساني بي­ محبت جلوه می­دهد كه قادر به درك ارزش وجودي ديگران نيستید. برخی رئيس­ ها و مديران شركت­ ها سعي مي­كنند با اعمال قدرت بر زيردستانشان احترام كسب كنند. اقتدار خصوصيتي است احترام­ برانگیز، اما اگر رئيس قادر به درك دستاوردهاي كارمندان خود نباشد، كارمندان از او دلگیر می­شوند و هيچگاه احترامي كه سزاوار است را به او عرضه نمي­كنند.
احترام همچنین رابطه مستقیم با شهرت و اعتبار فرد دارد. هر گاه فردی از خود جلوه­ای متشخص بسازد، احترام به عنوان نتیجه­ ی امر ظاهر خواهد گشت. البته قابل ذکر است که ریشه باید در آب باشد؛ یعنی این جلوه باید بار شده بر ساز­وکاری واقعی باشد، چنانکه تنها یک ظاهر آرایش­ شده ما را به احترام نهادینه و پایدار نزد دیگران نمی­رساند. به هر روی مانند هر فرایند رشد و توسعه­ ی دیگر، روش­هایی برای سرعت بخشیدن به این فرایند وجود دارد.
همانگونه که بیان شد احترام به معناي احساس ارزش و اعتبار براي فرد است و البته خود فرد آن را به دست مي­ آورد. حتی اگر همه­ ي انسانها شايسته احترام باشند، اما متاسفانه، حقيقت اين است كه برخي افراد قادر به كسب اين احترام نيستند. البته راههاي مختلفی وجود دارد که شما می­توانید خود را در موقعيت­هايي قرار دهيد كه احترامي را كه سزاوار آن هستيد به دست آوريد.
در این قسمت به بیان شش اندرز کوروش بزرگ خواهیم پرداخت که گرچه متضمن احترام افراد نخواهد بود اما آنها را در جهتی صحیح هدایت خواهد کرد. نکته­ی قابل ذکر رعایت مستمر این نکات در زندگی می­باشد، به طوریکه نه­ تنها هرگز نباید فراموش شوند، بلکه باید بعنوان بخشی از سبک زندگی و تصویر جدیدی که از خود، نزد خود دارید نهادینه گردد.

  •  اندرز اول: تن­ پوشَت همواره آراسته باشد.

(بیان امروزین: ظاهر آراسته)
صرفنظر از اینکه در گذشته چه کار کرده ­اید، چقدر پول در حساب بانکی خود دارید، تا چه اندازه مشهور هستید یا چقدر وزن اضافه کرده­ اید، یک شخص با لباسی شایسته، بهتر از یک کهنه­ پوش مورد توجه قرار می­گیرد. البته همه می­دانیم شخصیت افراد به لباسشان نیست، ولی این نکته را باید همواره به گوش داشته­ باشیم که لباس افراد به شخصیت آنهاست.

  •  اندرز دوم: به هنگام گفتن سنجیده و به گاه شنفتن آرمیده باید بودن.

(بیان امروزین: زبان را در حکم باید نگاه داشت.) 
زبان بریده به کنجی نشسته صم بکمبه از کسی که نباشد زبانش اندر حکم
(حضرت سعدی)
از آنجا که هنوز چیزهای زیادی برای آموختن وجود دارد، بهتر است که دهان را بسته نگاه­ داشته و گوش کرد. باید خردمند بود و فقط چیزی را که لازم است گفت. در واقع تا زمانی که لازم نیست نباید زبان به گفتن گشود.
اشتباهات معمولا توسط افرادی صورت می­ گیرند که بدون دلیلی مناسب زبان به صحبت می­ گشایند. بعنوان یک اصل علمی می­توان گفت که هر قدر یک فرد اطلاعات کمتری از شما داشته باشد، احتمال ماندن وی در فاصله­ای محترمانه بیشتر خواهد شد.

  •  اندرز سوم: دروغ!!!

دروغ گفتن برای تحت تاثیر قرار دادن و یا جلب احترام دیگران نتیجه معکوس در بر خواهد داشت.هیچ راهی سریع­تر از دروغگویی برای از دست دادن احترام وجود ندارد، بخصوص زمانی که آن دروغگویی با حماقت همراه باشد. هر گاه در امری اطلاع کافی و وافی نداریم بهتر است به سادگی بگوییم "من در این مورد نظری نمی­توانم بدهم." یک انسان منصف و ژرف­ اندیش حقیقی، کاستی­ ها و ضعف­ های خود را می­ پذیرد. احترام واقعی ریشه در انصاف و ژرف­ اندیشی انسان دارد. دروغ حجیم است اما حجم یک بوته روان به دست باد در برهوت بی­ برّ وجودهای بی­ریشه.

  •  اندرز چهارم: فروتنی

(بیان امروزین: اطمینان و تواضع) 
افرادی که شخصیت بااطمینان دارند توانایی جذب بسیار بیشتری، نسبت به بقیه­ ی افراد از خود نشان داده­ اند. این اطمینان حتی اگر شامل راه رفتن متوازن، وضعیت اندام مناسب یا اخلاق و رفتار شخصی خوب باشد، تصویر شخصی، تحت­ کنترل را نمایان می­سازد که می­داند که در زندگی چه می­کند و می­توان به او اعتماد کرد و امری را بدو سپرد تا کار را به اتمام برساند. تنگفت و چهرگفت یک انسان مطمئن می­گوید، "شما می­توانید به قابلیتهای من اعتماد کنید." و "به گفته­ های من احترام بگذارید."
مرز بین اطمینان و خودبینی البته باریک است. اطمینان، تعادل توام با فروتنی و تواضع می­باشد. فقط انسان­های نادان فخرفروشی می­کنند. کسی شما را معرفی می­کند و می­گوید، "آقا/خانم  Xواقعا زرنگ است، شرکتش پارسال ۱۰۰ میلیون سود کرد . " شما پاسخ می­دهید، "حتی با مهارتهای عالی رهبری، بدون یاران کارکشته و خوب، نمی­توانستیم کاری انجام دهیم. یک انسان به تنهایی قادر به صورت­ دادن کاری نیست." اینگونه شما قابلیتهای خود را در ضمن تحسین دیگران آشکار نموده­ اید.

  •  اندرز پنجم: دانه­ های دوستی بکارید.

وقتی کسی را ملاقات می­کنید، نباید با بی­نزاکتی وی را برنجانید. خونگرمی و رفتار دوستانه به آن معنا نیست که نمی­توانید مودب باشید. رفتار شایسته، نمایانگر خلوص و خلوص نمایانگر وقار است، یک انسان باوقار دارای خصیصه­های درخور احترام می­ باشد.

دریغ و درد که تا این زمان ندانستم                                               که کیمیای سعادت رفیق بود رفی

 

(حضرت حافظ)


تا به امروز در طول تاریخ به دلیل ادب و یا نزاکت زیاد طرفین، هیچ خصومت و یا رفتار خصمانه­ای صورت نگرفته است. البته در نظر داریم که ادب به معنای ترسو بودن نیست.

 

 

  •  اندرز ششم: من نام یکان­ یکان افسران خود و پسران در سپاهشان را میدانم.

تمام انسانها آفرینشهای یکتای آفریدگار هستند که هر­گاه چه به عنوان فرادست و چه زیردست به ایشان توجه شخصی بشود، به اطمینان می­توان گفت که پاسخ بسیار مناسبی از ایشان خواهیم دید. در این ره­گذر، یکی از مسائل مهم و کلیدی، تقویت حافظه است، چون علاوه بر دور نگاه­ داشتن فرد از اشتباهات احتمالی، باعث امتیازات بی­شماری در دنیای کار و تجارت می­گردد. اگر نام فردی را که از معرفی او چندی هم نمی­گذرد به یاد نیاورید، همچون یک آدم ابله به نظر خواهید آمد. به خاطر آوردن اسامی و آنچه که به شما گفته ­شده، نشان دهنده­ی توجه شما به جزئیات می­باشد و دقیق، باهوش و فهیم بودن شما را به طرف مقابل القا می­کند. لازم نیست یک سخنرانی طولانی را به یاد آورید، به خاطر آوردن یک اسم کافیست تا در طرف مقابل شما احساس خوبی ایجاد گردد. اگر مطلبی را در مورد فرزندانش به یاد آورید، بی­گمان ارزش بیشتری نزد وی خواهد داشت.
در نظر داریم که بدون آنکه برای انسان­ها و تک­تک ایشان، موجودیتی یکتا و منحصربه­فرد قائل نباشیم هرگز نمی­توانیم ایشان را به خاطر بسپاریم. ولی این کار به حیلت نمی­توان کرد و نیاز به باور به ارزش­های شخصی در دیگران است.
سخن پایانی
به کار بستن همگی این شش اصل به آن معناست که مجبور هستید سبک زندگی و نحوه­ ی رفتار با آشنایان چندین ساله­ ی خود را تغییر دهید، اما اگر خواهان احترام هستید، باید بهایش را بپردازید.
نکته­ ی دیگر اینکه این شش اصل را هرگز بی­ریشه نمی­توان به طور موثر در رفتار روزمره به کار بریم. یعنی آنکه باید به این اصول کوروش بزرگ نخست باور داشته باشیم تا آنکه بتوان آنها را به گونه­ای موثر و کارا در روند زندگی شخصی و اجتماعی خود نهادینه سازیم که هرگاه غیر از این کنیم مسلما هوش هیجانی (EQ ) و هوش اجتماعی ما ایرانیان آنقدر هست که رفتار واقعی را از بازیگری و نقش تشخیص دهیم. 
رفتار بی­ ریشه و بی­ ژرفا در حوزه­ ی احترام­ آفرینی همواره به عکس خود تبدیل می­شود و چون سکه­ای قلب آبروی صاحب آن را به خطر می­اندازد.

ذات نایافته از هستی­ بخش                                                                    کی تواند که شود هستی­ بخش

 

پست های مرتبط

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *