اردوی کوهنوردی پدران در کنار پسران

بالاخره وعده دیدارمون فرا رسید… جمعه ۹۳/۷/۲۵  سوهانک

هواشناسی گفته بود که بارون میاد و ما همه استرس کنسل شدن برنامه به این قشنگیو داشتیم ولییییییی…..

صبح جمعه شد و هوا عالی عالی. از عالی هم عالی تر. همه چیز خوب بود.

قرارمون ساعت ۷:۳۰ میدون سوهانک بود تا جمع بشیم و حرکت کنیم برای ثبت خاطره اولین اردوی پدران و پسران امسال.

کم کم بچه ها با بزرگتراشون میومدن و با بقیه سلام علیک می کردن. از معلمای خوبمونم بودن چند تایی اومده بودن.آقای سلیمیان ،آقای بحرینیان، آقای گودرزی ، آقای ارجمندی ، آقای رضایی و…

Found_158208_2739145

Found_132800_2678776

 

 

 

Found_86208_2565361 Found_59840_2622295 Found_220992_2768464 Found_199808_2767242 Found_189632_2588278 Found_168960_2595580 Found_163584_2750194

Found_285568_2799863 Found_264000_2797717 Found_253056_2909563 Found_242496_2696738 Found_504640_2591814

دیگه ما هم اومدیم و نمیشد بی ما حرکت کرد چون چهار نفر باهم بودیم…

Found_106752_2811739

آقای اقبالی برای همه هدف این اردو رو توضیح داد تا بیشتر و بهتر از این اردو لذت ببریم. البته چند کلامی هم درباره سیب زمینی های عزیز که قرار بود تو آتیش قابل خوردن بشن فرمودند که بسیار جای تأمل دارد…(پاچه خواری نبود. عین حقیقت بود!!!)

Found_334592_2657900

 Found_355584_2671728 Found_345088_2592091

حرکت کردیم و تو روستای قشنگ  سوهانک از بین جنگلای پاییزی عبور می کردیم. بچه ها دست به دست پدراشون…

Found_431040_2768293

Found_568896_2747077 Found_558528_2712170 Found_536896_2752085 Found_515200_2782842 Found_912000_2734026 Found_832384_2662823 Found_800832_2753269 Found_731456_2726433  Found_1096832_2715250 Found_1065344_2673294 

Found_1007360_2633918Found_660608_2831636

تو راه آقای طرقی عزیز پشت سر هم ازمون عکس می گرفت. بعضیا مشغول جمع کردن هیزم برای روشن کردن آتیش و داستان سیب زمینی و سوسیس ها بودن!

Found_1112704_2741303

Found_1033728_2686173

Found_655168_2767595

 

بالا که رسیدیم هر چند نفر بصورت یه تیم واحد شروع به روشن کردن آتیش کردن و بوی سیب زمینی ها و سوسیس ها رو به راه انداختن.

Found_1355264_2569810 Found_1165440_2657896 Found_1154880_2687083 Found_1149504_2752065 Found_1777024_2724264 Found_1715264_2520495

بچه ها باهم مشغول بازی شدن. فیریزبی، بدمینتون، والیبال و حتی تیراندازی…

Found_1303488_2619939 Found_1596928_2479985

وااااااایییییی…. موقع طناب کشی رسید و تو یه چشم به هم زدن نصف جمعیت اینور طنابو گرفت و نصف دیگه هم اونورشو… و طناب تحمل گرمای عشق و محبت جمعیت رو نداشت و به همون دو قسمت مساوی تقسیم شد!!! منفجر شدیم از خنده

Found_2268608_2771394

Found_1426368_2464062

اشاره ها به سوی کیست؟؟؟!!! بله. آقای سلیمانی عزیز که رفته بود اون دور دورا و کوه روبرویی برای عکس انداختن از همه ماها. به افتخار آقای سلیمانی: جیغ و دست و هورااااا….

Found_2828864_2445468

Found_2813760_2562587 Found_2782400_2739640

چقدر اتحاد و هم بستگی لذت بخش و شیرینه. اون موقع که پدرا دست به دست هم حلقه زدن و پسرا هم دست به دست هم حلقه زدن و عمو زنجیر باف رو همه باهم خوندیم. عالی بود. نمونه کامل یه فعالیت تیمی و گروهی…

Found_2472896_492617

 

یه مسابقه طناب کشی خوب هم کلاس به کلاس برگزار کردیم و کم کم با انداختن عکسای دسته جمعی پدران و پسران عزیز هر کلاس موقع برگشتنون رسید.

Found_2889024_2576618Found_2899328_2634344Found_2924608_2566875Found_2929664_2555095Found_2939584_2616860

Found_2939584_2616860 Found_2929664_2555095 Found_2924608_2566875 Found_2899328_2634344 Found_2889024_2576618

تو مکان اولیه قرار هم پدرا و پسرای عزیز پذیرایی شدن و طبق ساعت دقیقی که قبلا گفته بودیم ۱۱:۳۰ برنامه تموم شد. البته پنج دقیقه بعد رفتن بارون شدیدی شروع به باریدن کرد. خداروشکر.

خیلی خیلی خیلی به هممون خوش گذشت و خاطره خوبی تو ذهن هممون ثبت شد. فکر کنم اردوی بعدی جمعیت دو برابر بشه. بگو ایشالا…

 

شاد  باشید – واسعی

پست های مرتبط

4 پاسخ

  1. یکی از پدرا رو شنیدم که به پسرش می گفت:

    گریه های امروز آدما همون عرقیه که دیروز تو کار نریختن!!! خیلی جمله قشنگی بود… اونم تو همچین اردو ای.

  2. خیلی خوب بود از همه دوستان ممنون ادامه پیدا کنه عالی میشه

  3. خدایی خیلی خوش گذشت اما به قول آقای همساده بعد از کوه نوردی له له شدیم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *