جلال الدین آیتاللهزاده، فرزند آیتالله شیخ محمدجعفر محلاتی و بانو ماه جبین، در بیست و یکم ذی القعده هزار و سیصد و سی قمری (هزار و دویست و نود شمسی)، در شیراز چشم به جهان گشود.
تحصیلات ابتدایی را در دبستان شریعت و علوم دینی را در محضر آقایان مرحوم حاج حکیم و مرحوم شیخ احمد دارابی و آقا شیخ محمد علی موحد و حجتالاسلام آقا شیخ محمد علی موحد و حجتالاسلام آقا شیخ محمد رضا خواند. یکسال نیز در اصفهان از محضر شیخ میرزا حسن قاضی عسگر و آقا سید صدرالدین کوبایی مقدمات اصول و حکمت را فراگرفت و در محضر حجتالاسلام آقا میرزا محمدعلی شاه آبادی کفایت الاصول و سطوح فقه و اصول را تکمیل نمود.
او در طول عمر خود منشاء خدمات اجتماعی بسیاری در شیراز بود، که بخش مربوط به دوران جوانی وی (دهه هزار و سیصد و بیست شمسی) از کتاب شیراز امروز[۱] نقل میشود:
- دعوت اهالی شیراز به تشکیل «اتحادیه معتمدین شهر» برای نظارت بر انبار سیلوی فارس، دکاکین خبازی شیراز و تامین نان شهر
- مبارزه با اصول ملوک اطوایفی و خان خانی و عوامل هرج و مرج و دعوت روسای ایلات به تسلیم به مقامات قانونی
- تشکیل «اتحادیه همگانی فارس» برای جلوگیری از هجرت اهالی به تهران و مبارزه با تمرکز امور اقتصادی در پایتخت.
- در سال ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ که به ترتیب آقای قوام السلطنه و آقای حکیم الملک رییس دولت وقت بودند، وی با سفرهایی به تهران و تماس مستقیم با دولت خدمات زیر را انجام داده است:
- جلب موافقت وزارت فرهنگ به امتحان داوطلبان متفرقه در شهرستانها
- تقسیم سهیمه تجارتی و ارز دولتی بین تمام بازرگانان
- دریافت قرضه از بانک ملی برای شهرداری شیراز به منظور آسفالت خیابانهای شهر
- افتتاح تلگراف در شهرستانهای فسا، داراب، لار، جهرم و دیگر بخشهای فارس
- ساختمان پلهای فهلیان و شاپور و تصویب ساختمان راه کازرون به اهواز به منظور اتصال شیراز به خرمشهر
- تحصیل اعتبارات کافی از دولت برای توسعه بهداشت و فرهنگ فارس
- تاسیس دانشکده پزشکی و دانشسرای کشاورزی در شیراز
- تامین اعتبار برای آسفالت جاده شیراز به تهران
- پیشنهاد استقلال شهرداریها در فارس
- تامین اعتبار برای ساختمان مدارس و دواتر دولتی در شیراز
بدیهی است پیشنهاد این اصلاحات از طرف اتحادیه همگانی فارس شده و آقای آیتاللهزاده برای تثبیت و اجرای آنها زحمات زیادی کشیده تا به تصویب رسید. در واقع میتوان گفت اگر پشتکار و فعالیت معظم له نبود این اقدامات تابحال جامه عمل نپوشیده بود.»
آغاز فعالیتهای سیاسی جلال الدین آیتاللهزاده عضویت در جبهه ملی ایران بود. وی درمیان سخنرانان اولین کنگره جبهه ملی ایران در چهارم دی هزار و سیصد و چهل و یک حضور داشت. در بیست ویکمین دوره مجلس شورای ملی از طرف جبهه ملی به عنوان نامزد معرفی شد، اما در اعتراض به فرمایشی بودن انتخابات استعفا داد. او پس از تاسیس نهضت آزادی ایران به این نهضت پیوست. وی در پانزده خرداد چهل و دو به همراه برادر خود آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی دستگیر و به زندان عشرت آباد تهران منتقل میشود. با وجود نقش موثرش در مبارزه، پس از پیروزی انقلاب با مشاهده وضع حاکم و به خصوص پس از استعفای دوست دیرین خود، مهدی بازرگان، فعالیت سیاسی وی محدود به میانجی گری و تلاش برای کسب حقوق زندانیان سیاسی ای که بعضاً خانوادهشان به وی و دیگر معتمدین شهر مراجعه میکردند، گردید.
وی که در ابتدا محضر اسناد رسمی تاسیس و اداره کرد، در ادامه بهآبادی و زراعت در زمین بایری از میراث مادر گرامی خود مشغول گردید. پس از سالها تلاش و بکارگیری اصول کشاورزی نوین، یکی از پربازده ترین مزارع استان فارس را به وجود آورد که چندین سال پیاپی رتبه نخست تولید گندم استان را از آن خود کرد.
جلال الدین آیتاللهزاده در تیر ماه هزار و سیصد و هشتاد شمسی وفات یافت و در مقبره خاندان محلاتی در آرامگاه علی بن حمزه بن موسی الکاظم در شیراز دفن شد.




