سلام من امروز با یک مسابقه داستان نویسی اومدم. شما باید یکی از سه تا داستانی را که از داستان های گروه کتابخوانش و کتاب های دیگه انتخاب شدن رو، تا حداکثر پنج جمله و با تغییر دادن ژانر داستان ادامه بدین و بازنویسی کنید و در قسمت دیدگاه ها بنویسید. ما داستان های شما رو به معلم ها میدیم تا به شما امتیاز بدن.
به نفر اول تا پنچم 10 امتیاز و به نفر ششم تا دهم 5 امتیاز تعلق میگیره.
حالا میریم سراغ داستان ها :

داستان اول : (ژانر : راز آلود)
مرد قصه ما وارد شهر عجیبی شده بود . همان ابتدا ، وقتی می خواست از دروازه های شهر گذر کند با نگهبانانی مواجه شد که همگی به شدت خود را می خاراندند .
از دروازه که گذشت ، درشکه ای برای رفتن به مرکز شهر اجاره کرد . بسیار کنجکاو شده بود ؛ درشکه ران نیز در تمام مدت مشغول خاراندن خویش بود …

داستان دوم: (ژانر: تاریخی)
در روزگار دور، مردم دهبالا و دهپایین باهم مباحثه میکردند و هرکدام میخواستند ثابت کنند که ما نقاش ماهرتری هستیم. خان آن منطقه از آنها خواست تا رجزخوانی را کنار بگذارند و در عمل هنر خود را نشان دهند. پس آنها را به مسابقهای دعوت کرد.
خان دو خانه با تمام امکانات لازم به اهالی بالاده و خانهای دیگر به اهالی پایینده داد تا بتوانند راحت هنرنمایی کنند اما اهالی پایینده هیچ وسیلهای درخواست نکردند بلکه در خانه را بستند و فقط آنجا را صیقل زدند. درحالی که اهالی بالاده رنگ و قلم خواستند و تمام هنر خود را به نمایش گذاشتند. بعد از اینکه کار دو گروه تمام شد، خان به محل مسابقه آمد و وارد خانه اهالی بالاده شد …

داستان سوم: (ژانر: حماسی)
چند روز پیش داشتم خسته و کوفته از مدرسه برمی گشتم . بین راه ديدم يه پسر بچه داره سعی مي کنه زنگ آیفون خونه ای رو بزنه؛ اما قدش به زنگ آيفون نمي رسه .
من در نقش یک ناجی جلو رفتم و گفتم: …
طراح چالش: دانا ضیاءبخش دانش آموز پایه هشتم




۰ دیدگاه