اگر بخواهیم یک شاعر قهرمان در قرن 5و6 انتخاب کنیم بی شک نام نظامی گنجوی در این تابلوی پر نقش و نگار خواهد درخشید.
کسی که شهرت او به پاس شعر او نیست و در حکمت و فلسفه و نجوم یگانه عصر خویش بوده است و شاید بتوان گفت هنوز هم هست.

برای اینکه شاعری را بشناسی باید به آثار او پرداخت و انصاف را اگر رعایت کنیم نظامی در آثارش هفت پیکر ،خسرو و شیرین و لیلی و مجنون به تنهایی قله های عشق و عرفان را در می نوردد و به سلوک و شهود آدمی را می کشاند.
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
در هر بیتی نشانی از عشق و عرفان میبینی زیرا گویی تعلق به دنیا ندارد و روحش جای دیگری نیاز به طلب دارد.
گاهی حکم عرفان در شعر نظامی بیشتر از حکم غنایی شعر اوست. گویی جان را با گوهر اصیل وجود درگیر می کند و عقل را مجال جولان نیست.
۰ دیدگاه