موضوعات

مهارت های زندگی (5) / فصل دوم؛ اهداف (قسمت اول؛ تغییر رفتار)

19

«« در مهارتهای زندگی  هدف نهایی از آموزش ، تغییر رفتار های مشکل ساز و ایجاد رفتارهای جدید و سازگارانه است. مناسب ترین شیوه برای ایجاد تغییر در رفتار و ایجاد یک مهارت، اجرا کارگاه مهارتهای زندگی است که در این کارگاه آموزش دهنده و آموزش گیرنده هر دو فعال هستند. »»

مبحث: فرهنگی پرورشی

عنوان اصلی: مهارت های زندگی

عنوان فرعی: اهداف مهارت های زندگی

عنوان فرعی تر : تغییر رفتار

هدف از هر آموزشی، تغییر در رفتار می باشد. آموزش می تواند تغییراتی را در سطوح و جنبه های مختلفی ایجاد نماید:

جبنه و سطح اول ) تغییر در سطح دانش و اطلاعات ؛ یعنی فقط میزان معلومات و دانش و آگاهی فرد را افزایش داد.

جبنه و سطح دوم ) تغییر در باورها و نگرش ها ؛ یعنی نظر و نگرش فرد به موضوعی خاص عوض شود.

با این حال هیچ یک از این دو سطح تغییر، متضمن تغییر در رفتار نیست. یعنی ممکن است آگاهی و نگرش فرد نسبت به موضوعی تغییر کند ولی رفتارش عوض نشود.
برای مثال اگر افرادی سیگار می کشند، بد رانندگی می کنند، از حق خود دفاع نمی کنند و… می دانند که این کارها مشکل ساز است و احتمالاً طریقه درست را نیز تا حدی بلد هستند، برخی از این افراد حتی می خواهند که رفتار خود را تغییر دهند، ولی این تمایل برای تغییر رفتار کافی نیست ، زیرا انجام رفتار های درست در این موارد، یک مهارت است که باید یاد گرفته شود.  بنابراین مهمترین سطح در تغییر :

جبنه و سطح سوم ) تغییر در رفتار است.
در مهارتهای زندگی نیز هدف نهایی آموزش ، تغیر رفتار های مشکل ساز و ایجاد رفتارهای جدید و سازگارانه است. مناسب ترین شیوه برای ایجاد تغییر در رفتار و ایجاد یک مهارت، اجرا کارگاه مهارتهای زندگی است که در این کارگاه آموزش دهنده و آموزش گیرنده هر دو فعال هستند.

هزاره جدید را هزاره تبادل اطلاعات می نامند. با رواج یافتن رسانه های همگانی مانند رادیو و تلوزیون و اخیراً اینترنت ، اطلاعات زیادی در اختیار مردم قرار می گیرد، تا جایی که امروز پدیدهای به نام « بحران اطلاعات » شکل گرفته است. منظور از بحران اطلاعات ، هجوم بی وقفه اطلاعاتی است که متاسفانه درونی نشده و بر خلاف گذشته به مهارت تبدیل نمی شود.

مهارت به معنی استفاده ماهرانه و توانمند و مدبرانه از دانش است.
برای مثال بیشتر مردم می دانند که رفتار های پرخاشگرانه ، ناکارآمد و ویران گر هستند. بسیاری از افراد نیز راههایی را برای کنترل خشم خویش می شناسد، اما در عمل چند نفر می توانند بطور مناسب از این روشها برای کنترل خشم خود استفاده کنند؟ یا به بیان دیگر مهارت استفاده از روشها ی کنترل خشم را دارند؟

البته زمانی که مهارت ها به زمینه های خاص یا موارد تخصصی مربوط می شود، آنها آسیب چندانی به زندگی شخص یا جامعه وارد نمی کند، برای مثال اگر کسی فاقد مهارت رانندگی یا آشپزی باشد، زندگی روزمره وی مختل نخواهد شد. اگرچه متحمل دشواریها و زحمات زیادی خواهد شد.

اما هنگامی که صحبت از فشارها ی روانی روزمره و بحران های زندگی اجتماعی است ، نقص مهارتهای مقابله ای سازگارانه یا تاخیر در انتخاب مناسبترین راه حل ، به آسیب جبران ناپذیری منجر می گردد. برای مثال همه ما در کار بالینی شاهد انزوا و تنهایی ناشی از نداشتن دوست یا عوارض حاصل از دوستیهای نامناسب بوده ایم.————————————————————————————–

ماخذ: معاونت دانشجویی و فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی (HTTP://WWW.NKUMS.AC.IR)

باانتخاب و ویرایش مختصر مطلب توسط دفتر مشاوره موسسه فرهنگی دانش ( ج . ابراهیمی )

دیدگاه‌های این مطلب