عزت نفس بالا یکی از پشتوانه های محکمی است که می تواند کودک را در مقابل چالش های دنیای خارج استوار سازد. کودکانی که احساس بهتری نسبت به خودشان دارند راحت تر می توانند از این پس مشکلات برآیند و در برابر فشارهای منفی راحت تر مقاومت می کنند. آنها بیشتر لبخند می زنند و از زندگی لذت بیشتری می برند.
کودکانی که اعتماد به نفس خوبی دارند ، واقع گرا و عموما خوش بین هستند. از سوی دیگر کودکانی هستند که دارای عزت نفس پایینی هستند و هر چالش کوچکی می تواند سبب ایجاد استرس، اضطراب و ناامیدی در آنها شود. این کودکان به هیچ عنوان به خود و توانایی هایشان اعتماد ندارند و به سختی می توانند برای مشکلات خود راه حل های کاربردی پیدا کنند. اغلب افکار منفی نظیر: “من آدم خوبی نیستم “یا” من نمی توانم هیچ کاری را به خوبی انجام دهم” به سراغ آنها می آید و نهایتا به صورت افرادی غیرفعال و افسرده در می آیند. در این حالت کافی است با یک چالش روبرو شوند، تا اولین واکنشی که نشان می دهند” من نمی توانم” باشد.
راهکارهای تقویت عزت نفس در کودکان
یکی از تکنیکهای بسیار مهم تأثیرگذار برای تقویت عزت نفس پذیرش کودک از سوی والدین است. طبیعی است که هر پدر و مادری آرزو دارند که کودک آنها بهترین شاگرد در کلاس و مدرسه باشد. و در آینده دارای تحصیلات عالی دانشگاهی باشد و…
ما از کودکانمان انتظارات زیادی داریم ولی آنان بیشتر انتظارات ما را برآورده نمی کنند.
هر کودکی دارای ویژگیهای منحصر به فرد خویش است و از نقاط قوت و ضعف زیادی برخوردار است. به طور حتم ما باید انتظار داشته باشیم که کودکمان تا آنجا که می تواند تلاش خود را انجام دهد. ولی در هر صورت چه در کاری به راحتی موفق شود و یا به سختی به نتیجه برسد، تشویق کارها و تصدیق قوه ی خود ارزشی برای آنان بسیار ضروری است. پس تا آنجا که می توانید وقت زیادی را با کودکتان بگذرانید.
زمانی که والدین بین خشونت نامعقول و آسان گیری شدید تردید نشان می دهند در واقع، درباره این که چه چیزی درست و چه چیزی غلط است، پیام های گیج کننده ای به کودک خود ارسال می کنند.
همیشه سعی کنید در لحظه های مهم زندگی فرزندانتان حاضر باشید. در دنیای هر کودک لحظات مهم تلخ و شیرینی وجود دارد که طبیعتاً دوست دارد شما را در آنها شریک کند. پس این فرصت را از کودک خود نگیرید و در موفقیتها و ناکامی هایش با او شریک شوید.
همچنین فقدان تنبیه و تشویق در کودکی نیز منجر به اختلال شخصیت ضد اجتماعی در بزرگسالی می شود.
زمانی که والدین بین خشونت نامعقول و آسان گیری شدید تردید نشان می دهند در واقع، درباره این که چه چیزی درست و چه چیزی غلط است، پیام های گیج کننده ای به کودک خود ارسال می کنند.
آسیب شناسی روانی عزت نفس: ایجاد شخصیت ضد اجتماعی
پاره ای از اختلالات شخصیت در بزرگسالی در نتیجه وجود عزت نفس پایین در کودکی ایجاد می شوند. دیدگاه ها و رویکردهای روان شناختی، عزت نفس پایین در دوران کودکی را عامل ایجاد اختلال شخصیت ضد اجتماعی می دانند. آنها معتقدند افرادی که دچار این اختلال می شوند در کودکی احساس می کنند نیاز دارند شایستگی خودشان را با پرداختن به اعمال پرخاشگرانه ثابت کنند.
یعنی پدر و مادر نقشی در رشد کودک خود ندارند. وقتی خطایی از کودکشان سر زد بسیار سرسری و سهل گیرانه از کنار آن می گذرند و متقابلاً از کنار کارهای مثبت و تحسین برانگیز او نیز به سادگی می گذرند و آنها را نادیده می گیرند. تحت این شرایط، کودک احساس می کند که باید شایستگی های خود را با پرداختن به اعمال پرخاشگرانه نشان دهد.
یافته های پژوهش معروفی توسط رابینز و همکاران او در باره تاثیر انواع فرزند پروری بر کودک، نشان داد که انضباط بی ثبات می تواند بسیار مشکل ساز باشد. کودکانی که چنین والدینی دارند نمی توانند بین اعمال خوب یا بد و پیامدهای این اعمال رابطه برقرار کند. تحت این شرایط کودک رفته رفته دچار سردرگمی شده و با ابهام رشد می کند و تربیت می شود.
پیامد این مساله چیزی است که ما آن را در بزرگسالی اختلال شخصیت ضد اجتماعی می نامیم.
همچنین فقدان تنبیه و تشویق در کودکی نیز منجر به اختلال شخصیت ضد اجتماعی در بزرگسالی می شود.
زمانی که والدین بین خشونت نامعقول و آسان گیری شدید تردید نشان می دهند در واقع، درباره این که چه چیزی درست و چه چیزی غلط است، پیام های گیج کننده ای به کودک خود ارسال می کنند.
عزت نفس یک واژه نیست، بلکه تمام شخصیت آدمی قلمداد می شود و در پهنه هستی آدمی ریسمانی که تک تک اجزای وجود آدمی را به یکدیگر متصل می کند عزت نفس است.
درمان اختلال شخصیت ضد اجتماعی:
از بحث پیرامون اختلال شخصیت ضد اجتماعی می توان نتیجه گرفت که افراد مبتلا به این اختلال به راحتی تغییر نمی کنند. متاسفانه از همه بدتر این است که افراد مبتلا به این اختلال بعید است که خودشان با پای خودشان به متخصص بالینی مراجعه کنند. زیرا دلیلی برای تغییر کردن نمی بینند. حال با توجه به دشواری کار کردن با افراد مبتلا به این اختلال چگونه متخصص بالینی می تواند به هدف درمانی رضایت بخش دست یابد؟
روانشناسان بالینی معتقدند که این افراد فقط در صورتی رفتارشان را تغییر می دهند که متوجه شوند آنچه انجام داده اند غلط است. بنابراین هدف درمان این نیست که به درمانجویان کمک شود احساس بهتری پیدا کنند، بلکه باید آنها را واداشت تا نسبت به خود و موقعیتشان احساس بدتری داشته باشند. متخصص بالینی در انجام این کار باید از رویکرد مواجهه دادن استفاده کند. به این صورت که نشان دهد ظاهرسازی ها و سرهم بندی کردن های درمانجو را باور نمی کند و مرتباً ماهیت رفتار خودخواهانه و خودشکن درمانجو را به وی انعکاس دهد. در صورتی که درمان موفقیت آمیز باشد درمانجو در مورد رفتارش احساس ندامت و گناه می کند که نهایتاً احساس ناامیدی و اندوه را به دنبال خواهد داشت. فقط تحت این شرایط است که می توان امیدوار بود رفتار او تغییر کند. البته به خاطر داشته باشید که دستیابی به چنین نتیجه مثبت و ایده آلی بسیار دشوار است. بنابراین دوران کودکی و نوجوانی که در آن پایه های شخصیت یک انسان ریخته می شود را جدی بگیرید و طوری کودک و نوجوان خود را تربیت کنید که دارای عزت نفس به جا و متعادل شود، تا شاهد این رفتارها در بزرگسالی نباشیم.
چرا که همان طور که قبا گفتیم عزت نفس یک واژه نیست، بلکه تمام شخصیت آدمی قلمداد می شود و در پهنه هستی آدمی ریسمانی که تک تک اجزای وجود آدمی را به یکدیگر متصل می کند عزت نفس است. هرگاه این ریسمان سست شد و در هم ریخت شخصیت آدمی از هم می پاشد و سرانجام فرو می ریزد. بنابراین تصور هر نوع آسیب شخصیتی و بیماری های مرتبط با عزت نفس از جمله اختلال شخصیت ضداجتماعی ممکن خواهد بود.
سخنی با والدین
همانطور که از بحث پیرامون رابطه ی عزت نفس و اختلال شخصیت ضداجتماعی متوجه شدید، موقعیت خانوادگی و اجتماعی یکی از منابع بسیار مهم جامعه ستیزی به شمار می رود. شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد از دست دادن پدر یا مادر به دلیل طلاق و جدایی همبستگی بالایی با پرورش رفتار جامعه ستیزی در فرزندان دارد. هر چه رفتار جامعه ستیزی جدی تر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که فرد جامعه ستیز دچار محرومیت از والدین شده باشد. علاوه بر آن، مشاجرات، کتک کاری های خشن، بی عفتی وقیحانه، الکلیسم، اعتیاد به مواد مخدر، بی ثباتی والدین و بی توجهی پدر از جمله عواملی هستند که باعث می شوند کودک در یک جو عاطفی مخرب و ناسالم و بدون حمایت والدین بزرگ شود و ثمره آن عزت نفس پایین و خود خوار شماری در سنین کودکی و نوجوانی و احیاناً اختلال شخصیت ضد اجتماعی در سنین بزرگسالی خواهد بود. پس
پدر و مادر عزیز کودک خود را طوری تربیت کنید تا قدر خود را بداند و وجود خود را با ارزش تلقی کند. در یک جو عاطفی و حمایت مناسب است که کودک شما رشد می کند خود را با ارزش می داند و در نهایت امید است که با عزت نفس مناسب و متعادلی وارد اجتماعی شود.
آخرین دیدگاهها