با انحرافات جنسي نوجوانان چگونه رفتار کنیم؟
( از استاددکترمحمدرضاشرفی)
نظر به اين که يکي از حساسترين و خطيرترين برخوردهاي تربيتي، برخورد و مواجهه با نوجوان مبتلا به يکي از انحرافات جنسي است.لذا توصيه هايي چند در اين زمينه جهت اطلاع خانواده ها و اوليا و مربيان مي نماييم:
کتمان سرّ
انحراف امري است که با فطرت انسان مباينت دارد و سازگار نيست.وجدان اخلاقي او چنين حکم مي کند که انحراف، آلودگي و سقوط است و سير قهقرايي آدمي به سوي ضدارزشهاست.لذا نوجوان مبتلا به انحراف، در عمق وجود خويش، شرمگين و نادم است و علاوه بر آن که راهي به سوي روشنايي و پاکي مي جويد، در صدد کتمان عمل و مخفي نگه داشتن آن است.
بسيار شايسته است که مربيان و اوليا به محض اطلاع از چنين امري، آن را همچون يک راز و يک سرّ تلقي کنند و دايره ي اطلاع را از شخص خود به ديگري گسترش ندهند و اين مسئله را يک نوع امانت روحي محسوب نمايند و امانتداري کنند.
گاهي امانتداري نسبت به کلام يا مطلب سرّي از طرف شخص نزد ديگري است که به اختيارخود فرضاً مطلبي را به کسي بگويد و نزدش به امانت بسپارد که به ديگري نگويد و آن را فاش ننمايد يا اين که قهراً و بدون اختيارطرف باشد؛ مثلاً بدون اختيار،مطلبي سرّي را از ديگري مي شوند يا از کسي چيزي مي بيند که راضي به افشاي آن نيست.دراين صورت هرگاه چيزي را که ديده يا شينده، نقل کند يا فاش سازد، در امانت خيانت کرده است.(1)
چنان که در کلمات قصار حضرت اميرالمؤمنين علي (ع)آمده است:
فاش کردن رازي که به تو سپرده شده است، خيانت و غدر است.(2)
لذا رازي که به دل سپرده شد،کتمان آن لازم و افشاي آن نارواست:
به پيرميکده گفتم که چيست راه نجات
بخواست جام مي و گفت راز پوشيدن
حافظ
ظاهراً غرض از پيرميکده پيامبر است و اين حديث که مي فرمايد:
«من صَمَتَ نجا»
گفت پيغمبر که هر که سرّ نهفت
زود گردد با مراد خويش جفت
دانه چون اندر زمين پنهان شود
سرّ و سرسبزي بستان شود (3)
پس ضروري است براي حفظ شؤون اخلاقي و انساني نوجوان و همچنين براي جلب اعتماد وي، سر او را کتمان و به ديگران انتقال و بروز ندهيم تنها در يک صورت مي توان فرد ديگري مثل همکاران مدرسه يا يکي از اعضاي ستاد تربيتي را مطلع نمود که فقط مشکل مورد نظر را بدون ذکر نام و نام خانوادگي دانش آموز مطرح کنيم و از آنها براي حل مسئله ياري جوييم.رعايت اين مسئله نه فقط به لحاظ موازين شرعي که مورد رضاي خداست ضروري است، بلکه از نقطه نظرتربيتي نيز به منظور حفظ روابط عاطفي مطلوب با نوجوان، امري حياتي و اصولي است.چه درغير اين صورت نه تنها رعايت موازين شرعي به عمل نيامده است، بلکه اساس روابط اعتمادآميز و اطمينان بخش فيمابين مربي و نوجوان در هم مي ريزد.
در مورد ساير انحرافات رفتاري و کج رفتاريها که به اندازه ي مسايل جنسي، از حساسيت و اهميت برخوردار نيستند،از قبيل ناسازگاري در محيط مدرسه، گوشه گيري و انزوا، پرخاشگري و خوي تهاجمي و وابستگي عاطفي شديد داشتن، بي تفاوتي درسي و تحصيلي و امثالهم، بهتراست به گونه اي با خانواده، موضوع مطرح شود که باز هم اساس اعتماد نوجوان را در هم نريزد و در مجموع در انتقال مشکل به خانواده، مصلحت بزرگتري از پيامدهاي نگفتن آن،وجود داشته باشد و يا اين که قبلاً اطمينان حاصل نماييم که اطلاع خانواده از اين امر،وضعيت را بدتر از آنچه که هست، نخواهد کرد و پيامدهاي رفتاري آنان با نوجوانان قابل کنترل و پيش بيني خواهد بود.
اقرار نگرفتن
موضوع مهم ديگري که از نظراخلاقي حائز اهميت فراوان است، اقرار نگرفتن از نوجوان در اين زمينه ها (انحرافات جنسي)است.به ويژه اگر، انحراف جنسي ميان دو نفر به وقوع پيوسته باشد، اقرار خواستن از فرد، نه تنها به حفظ آبرو و حيثيت او لطمه مي زند، بلکه موجب فرو ريختن پرده ها و از بين رفتن قبح عمل (گناه)مي شود و به جسارت در ارتکاب گناهان مي افزايد.چون اين بحث،بسيار حساس و مهم است، با استفاده از منابع اخلاق اسلامي،به دو مورد از ادلّه در تأييد اين رويه، اشاره مي کنيم:
مورد اول مربوط به برخي از اصول و شرايط اجراي حدّ زناست.در اينجا علاوه بر موارد متعددي که از قبيل شهادت شهود و ويژگيهاي ديگر، ذکر شده است، ملاک ديگري هم وجود دارد و آن اقرار و اعتراف به عمل مي باشد. شخص متهم حتماً بايد در چهار نوبت و درچهارمجلس اعتراف و اقرار به گناه کند.اين امر نشان دهنده ي اهميت دادن شارع مقدس به معيارها و موازين انساني و اخلاقي است.شرط ديگري نيز در اين اصول قيد شده است که، قاضي حق ندارد متهم را تشجيع به اعتراف کند و در ادامه ي جمله ها به او کمک کند،بلکه بايد کاري کند که براي حفظ حيا و حجاب و عفت و طهارت عمومي و جلوگيري از تجري، حتي الامکان گناه به ثبوت نرسد و مکلف است که شبهات را به نفع متهم تعبير و تفسير کند و انگار گناه را به متهم تلقين نمايد. (4)
درموارد فوق سه نکته ي مهم به چشم مي خورد:
1-معمولاً در ارتباط با محرماتي از قبيل زنا، از فرد اقرار گرفته نمي شود، بلکه فرد خود شخصاً اعتراف مي نمايد و اين در برخوردهاي تربيتي با نوجوانان حائز اهميت فراواني است.
2-قاضي، متهم را نبايد به اعتراف و اقرار، تشجيع و تشويق نمايد، بلکه بالعکس انکار گناه را به او بايد تلقين نمود و شبهات را به نفع متهم تعبير و تفسير کرد.
3-فلسفه ي چنين اصلي، مبتني برحفظ حيا و عفت و طهارت عمومي و جلوگيري از جرأت يافتن متهم برگناه مي باشد و اين همان مطلب مهمي است که در باب موازين شرعي و اخلاقي به آن اشاره نموديم.
مورد دوم،به جواني مربوط مي شود که نزد علي (ع)آمد و بيان کرد که: با پسري لواط کرده ام، پاکم کن (يعني بر من حد جاري کن).حضرت فرمود:به خانه ات برگرد، شايد سودايي در طبعت حرکت کرده باشد (چون به سبب احتمال شبهه، حد ساقط مي شود.لذا فرمود شايد حواست حاضر نيست و اقرار از روي کمال و شعور و عقل نيست.)روز ديگر آمد و همان را اقرار کرد و خواهش اجراي حد را تکرار کرد، حضرت همان پاسخ را داد و اين مسئله به اين صورت چهار بار تکرار شد.در مرتبه ي چهارم، اميرالمؤمنين ناچار به اجراي حد شد، لکن چون وسايل اجراي حد آماده شد و جوان نيزمنقلب و پشيمان شده بود، اميرالمؤمنين از اجراي حد خودداري نمود.(5)
اينک،مطلب ديگري را در جهت استحسان اقرار نگرفتن، نقل مي کنيم:
اما گناهاني که خداوند،حد برآنها مقرر داشته مانند زنا، واجب نيست که به آن نزد حاکم شرع اقرار کند تا بر او حد جاري نمايد و همان پشيماني از گناه و عزم برترک آن در آينده و سعي در استغفار کافي است.(6)
لذا مطلبي که از آن مي توان استفاده نمود، اين است که نبايد مربي و يا خانواده و يا هرفرد ديگري بين نوجوان خلافکار و خداي تعالي واسطه شود و اقرار بخواهد،بلکه اگر او را به سوي خداوند و انجام توبه ي واقعي سوق دهد، منظورحاصل است و حقيقت توبه،همان پشيماني از عمل و تلاش براي ترک آن درآينده است و چنانچه از روحيات و رفتارهاي نوجوان دريافتيم که انگيزه اي براي تداوم عمل (خلاف)ندارد و حقيقتاً متنبه شده است، ديگر نيازي به گرفتن اقرار و يا شنيدن اقرار و اعتراف او نيست.بهتر است که او را در جهت بهبود ارتباط با خدا و جبران گذشته ها تشويق و ترغيب نمود تا راه براي بازسازي شخصيت و آينده ي روشن و پراميد وي فراهم گردد.
پرهيز از برچسب زدن
نوجواني را با تلوّن شخصيت همراه مي دانند،به گونه اي که فرد در اين دوره احتمالاً هر لحظه به رنگي و به صفتي مي گرايد.
گاهي بسيار فداکار و ايثارگر جلوه مي کند و گاه متمسک و تکرو بوده و خود را در زندگي فردي اش سرگرم مي کند.بعضاً ديده مي شود که نوجوان در مواردي، بسياراجتماعي و گروه گرا مي شود و در مواردي ديگر، منزوي و گوشه گير به نظر مي آيد.از اين رو نمي توان شخصيت نوجوان را پديده اي منعقد و کاملاً منسجم و شکل گرفته تلقي نمود.بلکه، همچون ماده اي سيال و روان مي ماند که در قالبها جاري مي شود.
مقدمه ي فوق،به اين جهت ارائه شد که اگر در موردي نوجوان مبتلا به خودارضايي شد و يا روابط مشکوکي با همکلاس خود برقرار نمود و يا گزارشي مبني بر انحراف احتمالي اخلاقي در مورد او دريافت گرديد، نبايد اين نمودها را مظاهر صفات پايدار و ثابت شخصيتي تلقي نمود، بلکه معمولاً اين کيفيات از حالتي گذرا و مقطعي برخوردارند و در صورتي که با شيوه هاي صحيح و واقع بينانه با آنها برخورد شود، امکان اصلاح و بهبود در شخصيت آنان زياد وجود دارد.لذا ضروري است که از هرگونه برچسب زدن به نوجوان در اين زمينه ها خودداري شود.حتي در مواردي نوجوان، ممکن است يکي دو بار تحت فشار شديد غريزه جنسي، دست به خودارضايي بزند، در اين صورت نمي توان او را با برچسب زدن منفي «منحرف جنسي»محکوم کرد و از خود طرد نمود.اين روش براي هميشه روابط سالم و اعتمادآميز متقابل بين مربي و نوجوان را مختل مي سازد.بلکه بايد اين واقعيت را پذيرفت که لغزشهاي سطحي و محدود نوجوان را نبايد ذاتي و مرضي دانست و با اين برچسب که بر پيشاني فرد زده مي شود، نبايد امکان بازسازي و آينده ي روشن را از وي دريغ داشت.
بهتر است به خاطر آوريم که نوجوانان بيش از ما بزرگترها در مسير تند، پرشتاب و لغزنده ي خواهشهاي نفساني قرار دارند و چنانچه برخي از لغزشهايشان را با ديده ي اغماض بنگريم و فرصت ارزنده ي اعتماد بخش را به آنان بدهيم، مي توانند خويشتن را آن گونه که بايد و شايد بسازند و متحول کنند.
نهي از تعميم
معمولاً ذهن انسان تمايل دارد که به نوعي تعميم درمسايل انساني و اخلاقي دست يابد وفي المثل صفت مطلوبي را به کل شخصيت فرد توسعه دهد و همچنين پديده ي نامطلوبي را نيز به جنبه هاي ديگر شخصيت فرد مذکور،سرايت دهد.اين مسئله درمباحث و روشهاي مشاوره به نام «خطاي هاله اي»معروف است.به اين معني که اگر در ارزيابي از رفتار دانش آموزان، صفت برجسته اي در يکي از آنان مشاهده شود، ارزياب را متمايل مي کند که در جنبه هاي ديگر رفتاري نيز، او را خوب ببيند و نمره ي بالاتر از حد استحقاق براي او در نظر گيرد،که اين منجر به نوعي خطا در ارزيابي رفتار مي شود که آن را «خطاي هاله اي»مي ناميم.
در مورد نوجوان مبتلا به يکي از انحرافات جنسي و يا اخلاقي، غالباً مشاهده مي شود که به مجرد اطلاع از اين مشکل رفتاري فرد، عموماً قضاوتها در مورد ساير جنبه هاي رفتاري او حالتي منفي به خود مي گيرد و به نوعي «تعميم نادرست و شتابزده»منجرمي شود که تمامي شخصيت فرد را مورد تهديد قرار مي دهد.لذا مربيان و خانواده هايي که با نوجوانان در ارتباط هستند، عنايت کافي به اين موضوع داشته باشند که وجود رفتار نامطلوبي در نوجوان، جنبه هاي مثبت شخصيت وي را نفي نخواهد کرد.بلکه واقع بيني شرط ضروري اتخاذ تدابير تربيتي نسبت به نوجوان است.
حمل برصحت نمودن
از ويژگيهاي اخلاق اسلامي،نگرش مثبت به قضاياست و حتي به مردم توصيه شده است که در برخورد با مسايل، جانب مثبت را بگيرند وهميشه به جهت سازنده و مثبت وسالم قضايا، توجه داشته باشند.در برخورد با نوجوانان کج رفتار نيزاين اصل اخلاقي حاکم است که بايد موضوع را حمل بر صحت نمود.
حديث زير بيانگر اين واقعيت اخلاقي است:
محمد بن فُضيل به حضرت موسي بن جعفرعليه السلام عرض کرد:فدايت شوم به من از برادرديني ام چيزي مي رسد که زشت است و مردان را خوشايند نيست.پس از آن از برادرم مي پرسم که چنين از تو نقل شده است، ولي او منکرمي شود، درحالي که جمعي که مورد اطمينان هستند، به من خبر داده بودند.امام عليه السلام فرمود:اي محمد تکذيب کن چشم و گوشت را از برادرت.يعني بگو چشم و گوشم اشتباه ديده و شنيده، پس اگر پنجاه نفر چيزي را درباره ي برادرت (برادر ديني)بگويند و او منکر شود، تصديق برادرت کن و آنها را تکذيب کن.يعني بگو، امر بر آنها مشتبه شده و فاش مکن چيزي را که به وسيله ي آن، او را زشت و لکه دار و بي آبرو کني که اگر چنين کني، از کساني خواهي بود که خداوند در قرآن مجيد فرموده است: کساني که دوست دارند کار زشت در بين مؤمنين فاش شود، براي ايشان عذاب دردناکي در دنيا و آخرت است.(7)
لذا به مجرد کسب خبر از يک نفر، در باره ي فرد بخصوصي، نبايد با ديده ي باور به آن نگريست و پس از آن هم بلافاصله ترتيب اثر داد.بلکه تا زماني که براي فرد يقين حاصل نشده است، نبايد نوجواني را متهم و محکوم نمود و حيثيت و آبروي او را بر باد داد.
——————————————————————————————————————————–
پي نوشت ها:
1-گناهان کبيره، جلد1، ص 450.
2-غررالحکم و دررالحکم.
3-مولوي
4-گناهان کبيره، جلد1، صص 330 و 331.
5-همان منبع، ص 358.
6-همان منبع، جلد2، ص 579 و 580.
7-همان منبع، جلد2، ص 422 و 423.
نويسنده:محمد رضا شرفي
گرد آوری توسط گروه جامعه سایت تبیان زنجان
http://tebyanihaa.com/society.html
آرشیو های مرتبط : انحرافات جنسی , رفتار نوجوان ,
مطالعه این مطالب را نیز پیشنهاد میکنیم : :
• چه عواملي جوانان را در معرض انحرافات قرار ميدهد؟
• پرهيز شديد از انحرافات جنسي
• احکام اسلام و راه درمان انحرافات جنسی
• همجنس گرایی تلقی شیطانی از زندگی مشترک
• بلوتوث،عینیت تجاوز
• کارآمدی نوجوان
• گونه گونی رفتار نوجوان
• رفتار درست با نوجوان را بیاموزیم
• با نوجوانان چگونه رفتار کنیم
• بيتوجهي به نوجوانان علت رفتارهاي پرخطر
4 دیدگاه دربارهٔ «با انحرافات جنسي نوجوانان چگونه رفتار کنیم؟»
با سلام .
ممنون .استفاده کردیم.
لطفا بفرمایید چطوری می توانیم سوالاتمان را بپرسیم؟
سلام علیکم؛
اگر مقاله مذکور را بادقت بیشتری بخوانید و همچنین؛
به فهرست منابع (رفرنس) ذکرشده در ذیل مقاله(پاورقی)استادمعززجناب آقای دکترشرفی، مراجعه فرمایید،بخشی از جواب سوالات خود را خواهید یافت.
درعین حال از دو طریق ذیل می توانید،سوال خود را مطرح نمایید:
1- تماس تلفنی با دفترمشاوره موسسه فرهنگی دانش (تلفن تماس : 22603149 و 22607622)
2- ایمیل دفترمشاوره: moshavere.danesh@gmail.com
عالی بود
ممنون
قابل استفاده وکاربردی است.متشکرم