موضوعات

هویت/دوره نوجوانی/بخش اول:تعریف ومفهوم


تعربف هویت:
جست وجوی هویت یك كار دائم است و از زمانی كه نوجوان متوجه قیافه خود در آینه می شود و از خود می پرسد من چه كسی هستم، آغاز می شود. او از هیچ كس نبودن ، می هراسد و سركشی و نافرمانی او با والدین، تلاش و كشمكش برای یافتن هویت خویش است.
هویت كه معادل واژه لاتین (Identity) می باشد یعنی اعتقاد به اینكه ما فردی متمایز از دیگران و همچنین شخص مهم و باارزشی هستیم. به عبارتی دیگر هویت عبارت از افتراق و تمیزی است كه فرد بین خود و دیگران می گذارد، هویت شخصی، یك ساختار روانی اجتماعی است یعنی هم شامل طرز تفكرها و عقاید می شود كه معرف فرد است و هم نحوه ارتباط فرد با دیگران را می رساند. ( به نقل از : سایت تبیان)

هويت‌ به‌ معني‌ “چه‌ كسي‌ بودن‌” است‌ و از نياز طبيعي‌ انسان‌ به‌ شناخته‌ شدن‌ و شناسانده‌ شدن‌ به‌ چيزي‌ يا جايي‌ برمي‌آيد. اين‌ حس تعلق‌، بنيادي‌ ذاتي‌ در وجود انسان‌ دارد. برآورده شدن‌ اين‌ نياز، “خودآگاهي‌” فردي‌ را در انسان‌ سبب‌ مي‌شود و ارضای‌ حس‌ تعلق‌ ميان‌ يك‌ گروه‌ انساني‌، خودآگاهي‌ جمعي‌ و مشترك‌ يا هويت‌ بومي‌ يا ملي‌ آن‌ گروه‌ انساني‌ را تعيين‌ مي‌كند. لذا هویت در قالب فردی و ملی قابل تعریف است. هویت فردی شامل ویژگیهای شخصیتی یک فرد است که این ویژگی ها موجب تمایز او از دیگری می شود. در حقیقت ابعاد مختلف شخصیت یک فرد هویت آن فرد را مشخص می کند. و اما هویت ملی عبارتست از باز تولید و باز تغییر دائمی الگوی ارزشها، نمادها، خاطرات، اسطوره ها و سنتهایی که میراث متمایز ملتها را تشکیل می دهند. هویت ملی مفهومی است که سعی می کند تعارضات موجود در هویت های گروهی را به نوعی کاهش داده و آنها را در ذیل یک هویت بالاتر یعنی هویت ملی همگرا سازد. از اینرو هویت ملی در نهایت جنبۀ غالب و مسلط دارد و سایر خرده هویت ها در ذیل آن قرار می گیرند.


معنا و مفهوم هویت
(- فرهنگ معین، ج 4، صفحه 5228 )
– هستی، وجود، آنچه سبب شناسایی شخص باشد(فرهنگ عمید، صفحه 1265 )
– حقیقت شی ء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری او باشد، ذات، شخصیت و…. ذات، هستی و وجودمنسوب به او(فرهنگ لغت عمید- جلد2 صفحه4891 )
– در لغت نامه دهخدا، هویت به معنای تشخص دانسته شده است و مؤلف تصریح می کند که همین معنی در میان حکیمان و متکلمان مشهور است.( لغت نامه دهخدا، ج 14، ص 20866 )
لازم به ذکر است که معانی اصطلاحی خاصی که صاحب نظران تعلیم و تربیت و روان شناسی و جامعه شناسی و … بر این واژه ذکر کرده اند تا حدود زیادی با معانی لغو آن همخوانی دارد.
اریک اریکسون، در تبیین مفهوم هویتی که نوجوان همواره در پی آن است چنین می نویسد: هویتی که نوجوان درصدد است تا به طور روشن به آن دست یابد این است که او بداند کیست؟ و نقشی که باید در جامعه ایفا کند چیست؟ (دنیای نوجوان، صفحه 55 )
هویت میان خود و دیگران توازن برقرار کردن است.( جوان و بحران هویت، ص 16 )
اریک فروم جامعه شناس و روانکاو آلمانی در توضیح نیاز انسان به هویت می نویسد: … هر فرد آدمی مایل است که هویت خاصی داشته باشد از این رو، می کوشد که خویشتن را دریابد و بشناسد … در عین حال، می کوشد تا فرد ممتازی باشد..
نظریه های شخصیت، ص 151، 150) )
از بررسی و تحلیل مجموعه دیدگاه های موجود در این باره می توان چنین نتیجه گرفت: هویت آن بخشی از عناصر اصلی شخصیت انسان است که به دنبال عینیت پیدا کردن آن، فرد قادر می شود که موضع خود را در برخورد با جهان و دیگران و خویشتن به صورت شایسته مشخص نماید. منتهی این توانمندی پاسخ گویی به مسائل در دوره های مختلف زندگی به دلیل تفاوت های سنی و میزان علم و آگاهی و استعداد و رشد فکری و تجربه با فرق دارد. عمده آن است که فرد به گونه ای پرورش یابد که در مرحله خست بتواند به وظایف و مسؤولیت هایی که بر عهده اوست عمل کند لذا در تعریف عملیاتی هویت گفته می شود: اگر فرد برای پرسش هایی چون پاسخ ها مطمئن و قانع کننده ای داشته باشد معلوم می شود هویت واقعی خویش را به دست آورده است.
– جایگاه و منزلت و مرتبت او دقیقا چیست؟
– چه پیوندها و رشته ها و ارتباطهایی او را به خود و جهان خارج از خود مرتبط می سازد؟
– درک کند که چه نقش ها، وظایف و مسؤولیت هایی در قبال خود و دیگران بر عهده دارد؟
؟ (جوان و بحران هویت، صفحه 18 و 17) ( چه توقعاتی باید از خود و دیگران در برخورد با مسائل باید داشته باشد
– نسبت او به گذشته و حال و آینده چیست؟ و …


هویت در دوره نوجوانی
ترجمه و تألیف:میرتقی گروسی فرش‏ مدیر گروه و مربی روان‏شناسی‏ دانشکده علوم تربیتی و روان‏شناسی دانشگاه تبریز( به نقل از مجله رشد معلم اسفند 1370 – شماره 81)
هویّت در دورهء نوجوانی 1
دورهء نوجوانی یکی از مراحل رشدی است‏ که متعاقب رشد مراحل قبلی به وقوع‏ می‏پیوندد.این رشد از بدو تولّد در ابعاد گوناگون جسمی،فیزیولوژیکی،عاطفی، ادراکی و اجتماعی صورت می‏گیرد.منتها این‏ تحوّلات در دورهء نوجوانی اساسی است و ویژگی خاص خود را دارد.برخی از روان‏شناسان،این دوره را مرحله‏ای از رشد می‏دانند که در آن کودک از یک موجود غیر جنسی یا فاقد خاصیت جنسی به یک‏ موجود جنسی تغییر می‏یابد.برخی آن را مرحله‏ تغییر اساسی در جهات مختلفی که در بالا ذکر شد. تعریف می کنند. می‏کنند.
ایجاد یک هویت و دست یابی به تعریفی منسجم از خود، مهم ترین جنبه ی رشد روانی- اجتماعی در دوره ی نوجوانی است. انتخاب ارزش ها، باورها و هدف های زندگی مشخصه های اصلی این هویت را تشکیل می دهند. هم در طی نوجوانی و هم در جوانی، یا حتی پس از آن، این ارزش ها و باورها و هدف ها مورد تجدید نظر قرار می گیرند اما به هر صورت ضرورت دارد که نوجوان به چنین هویتی دست یابد. هویت نوجوانان با رشد فکر و احساس تنهایی درباره ی خود همراه است و تمایل قوی نوجوانان برای ساختن هویتی مستقل به جنبه های بسیار دیگری از رشد آنان گسترش می یابد. احساس تعلق فرهنگی، قضاوت اخلاقی و برداشت مردانه یا زنانه درباره ی خود، احساسات دوستانه یا دشمنانه نسبت به دیگران و چگونگی سازگاری عاطفی با مشکلات زندگی از جمله ی این جوانب است.
پایان قسمت اول ——————————————————————————————————- ادامه دارد

دیدگاه‌های این مطلب

دیدگاه‌ خود را بنویسید